رفتن به محتوای اصلی

بایدها و نبایدهای منبر در دهه فاطمیه

تاریخ انتشار:
اشاره استفاده از تجربه و دانش مبلغان با تجربه و سرآمد، در تأثیرگذاری بیش‌تر تبلیغات دینی نقش مؤثری دارد و مبلّغان...
نویسنده: جامعه مبلغان كشور
نام نشریه: مبلغان، شماره 139

اشاره

استفاده از تجربه و دانش مبلغان با تجربه و سرآمد، در تأثیرگذاری بیش‌تر تبلیغات دینی نقش مؤثری دارد و مبلّغان دلسوز و آگاه می‌توانند از آنها در عرصه اطلاع‌رسانی و تبلیغ استفاده کنند. آنچه پیش رو دارید، گزیده‌ای از مطالب مطرح شده توسط برخی مبلّغان نمونه در جامعۀ مبلّغان کشور می‏باشد که توسط معاونت تبلیغ و آموزشهای کاربردی حوزه‏های علمیه در مرکز آموزشهای تخصّصی تبلیغ برگزار گردیده است. امید است مورد توجه قرار گیرد.

آیت الله حائری شیرازی

استدلالهایی كه در قرآن نقل شده است، با یكدیگر تفاوت دارند. مثلاً آیه شریفه: «الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ... أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّی الَّذی یحْیی‏ وَ یمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی‏ وَ أُمیتُ» (1) این یک نوع احتجاج است و «... قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی كَفَرَ...» هم یک نوع احتجاج.

وقتی شما درباره فضایل اهل‏بیت‌علیهم‌السلام صحبت می‌کنید، دیگران کاری می‌کنند که از نوع احتجاج اول شود. اراذل یک طور قانع می‌شوند، و افاضل به‌گونه‌ای دیگر. اراذل در مقابل فضائل اهل‏بیت‌علیهم‌السلام جعل حدیث می‌کنند؛ احادیث مجعوله‌ای که نزد فضلا خریداری ندارد. هرجا که شیعه از قول پیامبر اكرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌كند كه درباره علی‌علیه‌السلام فرمود: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا» (2)، مخالفین هم برای رهبران خود حدیثی شبیه همین حدیث جعل می‌كنند. اینها از باب «أَنَا أُحْیی‏ وَ أُمیتُ» است. این جمله که «هَذَا وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ» حرف روزمرۀ شیخین است که: «اگر کسی ولایت ایشان را نداشته باشد، مسلمان نیست»؛ اما از نوع «اَنَا اُحْیِی وَ اُمِیتُ» و برای بی‌تأثیر کردن مدافعان اهل‏بیت‌علیهم‌السلام است. ابوبکر بعد از اینکه گفتند علی‌علیه‌السلام افضل است، سخنرانی مفصلی دربارۀ فضائل حضرت علی‌علیه‌السلام ایراد کرد.

صحبت من این است که وقتی شما در شأن اهل‏بیت‌علیهم‌السلام صحبتی می‌کنید، و حدیث «ثقلین»، «منزلت» و «غدیر خم» را بیان می‌نمایید، اینها همه از نوع احتجاج «اَنَا اُحْیِی وَ اُمِیتُ» است، نه از نوع احتجاج «إِنَّ اللهَ یأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ» احتجاج از نوع «إِنَّ اللَّهَ یأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ» باید راجع به مفقود بودن قبر حضرت زهرا‌علیها‌السلام باشد. این استدلال است كه طرف را مبهوت می‌كند. سه برهان برای اهل‏بیت‌علیهم‌السلام است که حالت «إِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ» دارد: یکی از آنها قبر حضرت زهرا‌علیها‌السلام است و شیخین نمی‌توانند با آن کاری بکنند.

دیگری حروف مقطعه است. بعضی می‌گویند این حروف نشان دهنده بیش‌ترین حروف در سوره است. مثلاً «الم» نشان دهندۀ این است كه حروف «الف و لام و میم» در این سوره بیش از دیگر حروف آمده است؛ ولی بنده در یكی از سوره‌هایی كه ابتدای آن حروف مقطعه است، تمام حروف مربوط به حروف مقطعۀ آن را شمردم و دیدم این‌طور نیست، و تعداد یكی از حروف آن كه جزء حروف مقطعه آن سوره نبود، از حروف مقطعه‌اش بیش‌تر بود. حروف مقطعه، حروف رمز قرآن كریم است. اینكه سؤال شود: معنای حروف مقطعه چیست؟ مثل این است كه سؤال شود: قبر حضرت زهرا‌علیها‌السلام كجاست؟ كه هر كسی درباره آن نظری داده است و هیچ کس غیر از اهل‏بیت‌علیهم‌السلام ادعا نکرده است که می‌دانم. اهل‏بیت‌علیهم‌السلام هم که به ما نگفتند. اگر شما رمز کیف خود را به دیگران بدهید که دیگر فایده‌ای ندارد. معنای مطالبی که شما از حروف مقطعه فهمیدید، مانند اوراق بی‏بهایی است که خارج از کیف خود می‌گذارید؛ ولی اوراق بهادار شما داخل کیف است؛ یعنی آنچه که شما از قرآن فهمیدید، مطالب بهاداری نیست. اگر بود، پشت این حروف بود.

مطلب سومی که من از نوع «إِنَّ اللَّهَ یأْتی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ» می‌بینم، جریان عاشورا است. آنها همه جا ادای اهل‏بیت‌علیهم‌السلام را درآوردند که ما طلا هستیم و زرد و سنگین. گفتند که طلا داخل کوره می‌رود و در می‌آید، این هم کوره یزید بن معاویه با در باز. بفرمایید داخل! هیچ کدام نیامدند و اهل عالم همه دیدند که آنها در این دوئل شکست خوردند. به همین دلیل بود که اهل عالم، اهل‏بیت‌علیهم‌السلام را بعد از عاشورا شناختند. در خانه اهل‏بیت‌علیهم‌السلام که تا قبل از عاشورا رو به پشت کوچه باز می‌شد، بعد از عاشورا رو به بازار باز شد. مراقب باشید که «إِنَّ اللَّهَ یأْتِی‏ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ» را حفظ کنید. این است که دشمنان را مبهوت می‌کند. این هم که گفته شده «بَاهِتُوهُم» یعنی در استدلال مبهوتشان کنید. این که بعضیها گفته‏اند که به آنها بهتان بزنید تا از چشم مردم بیافتند، درست نیست؛ چون شأن اهل‏بیت‌علیهم‌السلام بالاتر از این است که اجازه دهند کسی به دیگری بهتان بزند.

حجت الاسلام والمسلمین میرباقری

نکته اول: تلقی من نسبت به رشد و نُكس ذکر مصیبت حضرت زهرا‌علیها‌السلام، این است که این موارد به هدایت تاریخی و ولایت خود معصوم برمی‌گردد و از دست دیگران خارج است؛ مصیبت حضرت زهرا‌علیها‌السلام که در این دوره خیلی گسترش پیدا کرده است، جز به تصرف خود حضرت و اینکه مرزهایی از تقیه بین شیعه و مخالفان اهل‌بیت‌علیهم‌السلام برداشته شده است، نیست؛ بنابراین مطلقاً نباید نگران خواندن روضه بود. فقط باید طوری خوانده شود که معقول و منطقی باشد؛ یعنی مصیبت حضرت زهرا‌علیها‌السلام خط آخر مقابله با مخالفان است. به نظر من از نظر منزلت تاریخی، مرزهایی از تقیه برداشته شده است، و دیگر جای آن تقیه‌ها نیست که ما روضه نخوانیم؛ فقط باید روضه را طوری بخوانیم که لعن صریح در آن نباشد و واقعیت تاریخ هم گفته شود.

نکته دوم: در جامعه غیر از فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصّصی هم داریم که به سرعت در حال رشد است. قبلاً مخاطبان ما عوام بودند، الان مخاطبان ما هرکدام یک ادبیات تخصّصی در حد کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا دارند؛ بنابراین اگر ما بحثهایی که در حوزۀ معارف و معرفی اهل‏بیت‌علیهم‌السلام می‌کنیم، فقط در حد اقناع فرهنگ عمومی باشد، کفایت نمی‌کند؛ یعنی رابطۀ بین منبر با فرهنگ تخصّصی جامعه باید تبیین شود. اگر ما بخواهیم بدون توجه به فرهنگ تخصّصی جامعه ورود و خروج کنیم، قاعدتاً اهل تخصّص را اقناع نمی‌کند، و در معارف اسلامی، اکتفا به حد معارف تخصّصی موجب می‌شود که معارف فوق تخصص را از دیگران بگیرند و از لسان حوزه نشنوند. به تعبیر دیگر، حلقۀ ارتباط جامعه با فرهنگ حوزه، معمولاً بیش‌تر از طریق منبرها و خطابه است، و اگر این اتفاق نیافتد، من فکر می‌کنم مطالب تخصّصی را از زبان دیگران می‌شنوند و طبقۀ مرجع جدیدی شکل می‌گیرد و این جزء مخاطرات است. الان بعضی افراد غیر‏حوزوی دارند جای حوزویان را در بسیاری از مجالس تهران می‌گیرند و این یک خطر است؛ چون بحث شخص نیست، بحث ضوابط است. اگر بنا باشد ضوابط از بین برود، مشكلات زیادی حادث می‌شود. در دورۀ رضا خان تلاش کردند با دانشکدۀ معقول، یك طبقه مرجع در مقابل حوزه درست کنند و الان در فرهنگ عمومی جامعه این اتفاق در حال رخ دادن است. علتش هم این است که ما بحثهای تخصّصی را جدی نمی‌گیریم. بنابراین آنها این مسائل را جدی می‌گیرند و آنها می‌شوند طبقۀ مرجع.

نسبت به صدیقه طاهره‌علیها‌السلام من واقعاً نظرم این است که اگر همیشه در حد فرهنگ عمومی حضرت را معرفی کنیم، غلط است. آن معارف نابی که در تحلیل حضرت است، کجا و کی باید گفته شود؟ به خصوص در عصر قرب ظهور نسبت به اهل‏بیت‌علیهم‌السلام، که ما در حد فرهنگ عمومی اکتفا کردیم.

نکته سوم: وقتی در مورد حضرت زهرا‌علیها‌السلام صحبت می‌شود، مثلاً در جایی که وارد تحلیل سیاسی حضرت می‌شویم، می‌خواهیم کسی را تحلیل کنیم که همه حجج الهی از دامن او به عالم دنیا آمده‌اند. کسی که شبِ قدرِ کل هستی است. تحلیل رفتار سیاسی او تحلیل رفتار شخص معمولی نیست. معادلات تحلیل آن متفاوت است. اگر بخواهید کسی را که تصرفش ناظر به تاریخ و تکوین است با کسی که در محیط یک جامعه تصرف می‌کند، در جامعۀ بین الملل مقایسه و دربارۀ او تحلیل کنید، پیش فرضهای متفاوتی دارد. کسی که در مقیاس حجت بر حجج است، افعالش را نمی‌شود به این سادگی تحلیل کرد. تحلیل شخصیت و رفتار سیاسی ایشان در حد یک شخصیت سیاسی متعارف که کارها و مبارزاتی کرده، نیست؛ او کسی است که کائنات را تغییر می‌دهد، مصداق آیۀ نور در مقابل آیۀ ظلمات است و در کل تاریخ تکوین تصرف می‌کند. مقامات و رفتارهای سیاسی ایشان را، هم در حد فرهنگ عمومی باید بیان كرد و هم در حد فرهنگ تخصّصی. و جایی که وارد فرهنگ تخصّصی می‌شویم، روش تحقیقمان باید تخصّصی باشد. روش تحقیقهای متعارف برای این‌گونه موارد جواب نمی‌دهد. در متون دینی باید به روش اجتهادی تحقیق کرد، در تاریخ به روش تحقیق در تاریخ و تأملات کتابخانه‌ای و میدانی.

حجت الاسلام والمسلمین توکل

بنده عرایضم را در چند نكته خلاصه می‌كنم:

1. در باره فاطمیه دو امر برای ما قابل لحاظ است: امر وحدت و امر برائت. هر دو باید در کار باشد. نه وحدت فدای برائت شود و نه بالعکس. در ظرف تعارض، وحدت بر برائت مقدم است. بعضیها افراط کردند، برائت را فدا کردند، بعضی از آن طرف افراط کردند و وحدت را فدا کردند. خیلیها سؤالی مطرح می‌کنند؛ ولی در واقع دنبال جواب نیستند؛ آنها دنبال این هستند که طرف چیزی بگوید و از آن سوژه درست کنند. ما باید طوری صحبت کنیم که نه وحدت فدا شود، نه برائت.

2. کلمات اهل‏بیت‌علیهم‌السلام، کلمات یک فرد معمولی نیست که به طور ساده بخواهیم به آن نگاه کنیم. چه بسا این کلمات دریای عظیمی به دنبال داشته باشد. ما باید ببینیم مراد اهل‏بیت‌علیهم‌السلام از این کلمات چه بوده است. من بعضیها را دیده‌ام که بد برداشت کرده و بعد هم نقل کرده‌اند. وقتی فاطمه زهرا‌علیها‌السلام به خانه وارد شدند، حضرت امیر دستها را به پا جمع کرده بودند، در خانه نشسته بودند و از اوضاع کاملاً ناراحت بودند. فاطمه زهرا‌علیها‌السلام با آن تعابیر خاص خود خطاب به حضرت فرمودند: شما مثل جنین نشسته باشی و این کارها را انجام بدهند؟ بعضیها این کلام حضرت زهرا‌علیها‌السلام به امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام را به عنوان اعتراض برداشت کرده‌اند؛ در حالی که فاطمه زهرا‌علیها‌السلام دارای مقام عصمت است. مسلماً این نظر را نسبت به حجت زمان خود ندارد. بیان اعتراض با بیان حال و درد متفاوت است. اینها در کلمات باید کاملاً بررسی شود. حضرت زهرا‌علیها‌السلام اعتراض نکردند، بیان حال کردند.

3. فاطمیه فقط بیان عزا نیست. یکی از نکاتی که در ایام فاطمیه باید بررسی شود این است که چرا وقتی که بیت وحی را آتش زدند و آن مصیبت را برای فاطمۀ زهرا‌علیها‌السلام پیش آوردند، دستان علی‌علیه‌السلام را بستند و با آن حال به مسجد بردند، همۀ مردم در مدینه ساکت شدند و فقط ناظر صحنه بودند؟ آنها که همه اهل نماز بودند، اهل مسجد و نماز شب بودند! چه عاملی باعث شد که کسی به میدان نیاید؟ همه ظلم، ظالم و مظلوم را دیدند. حضرت علی‌علیه‌السلام و فاطمه زهرا‌علیها‌السلام را هم می‌شناختند. چه شد که همه سکوت کردند؟ و چرا در این قضیه خواص هم به میدان نیامدند؟ طبق بیان تاریخ در آن قضایا، «زبیر» به میدان آمد و به آن مزدورها حمله کرد؛ ولی او را گرفتند و بردند. چرا زبیری که تنها مدافع علی‌علیه‌السلام در کنار خانه وحی بود، بعداً در مقابل خود او ایستاد؟ چرا کسی که از این طرف و آن طرف برای علی‌علیه‌السلام لشکر جمع می‌کرد، بعداً جلوی خود علی‌علیه‌السلام ایستاد؟ علت سکوت و ریزش بعضی از خواص چه بود؟ ما الان می‌بینیم که در این جریانات اخیر، تاریخ ورق می‌خورد. عده‏ای از خواص ریختند، و عده‏ای از مدافعان، در مقابل ایستادند. اینها باید بررسی شود.

حجت الاسلام والمسلمین فلاح‌زاده

بنده در این فرصت به چند نکتۀ کوتاه اشاره می‏کنم:

1. واقعاً زندگانی اهل‏بیت‌علیهم‌السلام باید در زندگانی ما اثر داشته باشد و در این مجالس، باید درس زندگی را برای مردم بگوییم. حضرت زهرا‌علیها‌السلام الگوی خانواده، همسرداری، فرزندداری و... است و سیره عملی آن حضرت مثل حجاب و کار و تلاش و هزاران مسئلۀ دیگر می‌تواند برای زنان و مردان امروز ما زندگی‌ساز باشد.

2. اگر ما بتوانیم مثلاً در پنج جلسه سخنرانی، پنج دستورالعمل از زندگی حضرت زهرا‌علیها‌السلام را که می‌توانیم در زندگی خود پیاده کنیم، با شرح و توضیح و تفسیر بیان کنیم، بسیار مفید خواهد بود.

3. یکی از شماره‌های اخیر مجلۀ حوزه ویژۀ خرافات است و بیش‌تر به بحث خرافات در سخنرانیها و منبر پرداخته است. مطالعۀ این مجله خوب و مفید است.

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان

بنده چند نکته را درباره حضرت فاطمه‌علیها‌السلام عرض می‌کنم:

1. وجود حضرت فاطمه‌علیها‌السلام یکی از گره‌گشاترین مفاهیم در منظومۀ معارف دینی در مواجهۀ کفر با اسلام است. اگر مسیحیت به حضرت مریم افتخار می‌کند، وقتی که ما به حضرت فاطمه‌علیها‌السلام مفتخر باشیم، نمی‌تواند افزون بر آنچه که ما داریم، رحمت و مهربانی برای خود ادعا کند. مظلومیت و محبوبیت حضرت زهرا‌علیها‌السلام، می‏تواند اتهام خشونت به پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و تمام ادعاهای فمنیسم را برطرف کند. مؤثرترین اتهاماتی را که در دنیا به جهان اسلام وارد می‌شود، توسط شخصیت حضرت زهرا‌علیها‌السلام می‌توان جواب داد؛ یعنی همین که ما از او یاد کنیم و او را معرفی کنیم، این خاصیت را دارد. متأسفانه در بیش‌تر مواقع ما از حضرت زهرا‌علیها‌السلام برای حل مشکل شیعه و سنی استفاده می‌کنیم؛ در حالی که در وضعیت کنونی جهان، برای معرفی اسلام، ایشان از بقیۀ معصومین‌علیهم‌السلام مؤثرتر هستند. مثلاً وقتی از حضرت زهرا‌علیها‌السلام برای مسیحیت صحبت می‌کنیم، به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرند.

2. قیام حضرت زهرا‌علیها‌السلام پیامهای زیادی دارد که می‌توان گفت مهم‌ترین پیام ایشان «ولایت» است. اگر در دفاع از ولایت و شخص مقام معظم رهبری غفلت کنیم، تضعیف و تخریبی که دیگران می‌کنند، مؤثر واقع می‌شود. فاطمیه به طور مشخص فرصتی است برای دفاع از ولایت فقیه.

3. خداوند در قرآن کریم می‏فرماید: «لَكُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» (3) «برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی است.» معلوم می‌شود با اینکه رفتارهای معصومین‌علیهم‌السلام باطنی پنهان از دید ما داشته است؛ ولی ظاهرش حجت است و می‌شود آن را تطبیق داد و مقایسه کرد، که اگر مقایسه نکنیم، استفاده ندارد.

4. مقایسه بین قیام حسینی، قیام فاطمی و قیام مهدوی بسیار مهم است. از دل این مقایسه یک دهه منبر خوب در می‌آید و می‌تواند گره‏گشاییهای مهمی در ذهنها انجام دهد. هدف قیام فاطمی حداکثری است؛ یعنی تحقق ولایت علی بن ابی طالب‌علیه‌السلام و عدم سلب این ولایت. امام حسین‌علیه‌السلام می‌فرماید حداقل یزید نباشد و یا اگر دین ندارید، حداقل در دنیا آزاده باشید. قیام فاطمی، قیامی است پیچیده و در اوج ابهام. مردم مدینه هم سؤال می‌کنند؟ که چرا ایشان گریه می‌کنند، ولی قیام امام حسین‌علیه‌السلام قیامی است که «گاندی» هم می‌فهمد. قیام مهدوی، انشاءالله از حیث شفافیت مثل قیام حسینی خواهد بود و از حیث حداکثری بودن شبیه قیام فاطمی. اگر ویژگیهای این سه قیام را با هم مقایسه کنیم، تکلیف امروز مشخص می‌شود. این موضوعی است که اساتید می‌توانند روی آن کار کنند و بهتر به مردم بهره برسانند.

حجت الاسلام والمسلمین ثمری

مرحوم دشتی کتابی دارد با عنوان «فرهنگ سخنان حضرت فاطمه‌علیها‌السلام» كه مجموعۀ شسته و رُفته و بسیار خوبی است، با بیش از صد منبع از اهل سنت. سه خطبه حضرت زهرا‌علیها‌السلام در این مجموعه بیش‌تر قابل توجه است. با توجه به تأکیدی که حضرت آقا راجع به بصیرت مردم دارند، با این سه خطبه می‌توان به مردم بصیرت داد. حضرت صدیقۀ طاهره در این خطبه‌ها اهل فرقه و اعمالی را که منجر به نفاقشان شد مطرح كرده و حوادثی که بعد از رحلت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله یکی بعد از دیگری اتفاق افتاد تا منجر به حادثه عاشورا شد، ریشه‌یابی نموده است. سروران عزیز می‌توانند از این مجموعه به خوبی بهره گیرند.

حجت الاسلام والمسلمین دانشمند

اگر مسائل مذهبی را با واسطه و غیرمستقیم مطرح کنیم، نتیجۀ بهتری می‌دهد. مثلاً وقتی داستان انبیا‌علیهم‌السلام را مطرح می‌کنیم، حاشیه بزنیم و قصۀ فاطمیه را به عنوان نمونۀ دوم بیاوریم. به‌عنوان نمونه: حضرت موسی‌علیه‌السلام با چهار طاغوت مبارزه کرده كه یکی از آنها سامری است. سامری آنچنان میدان برایش به‏وجود آمد که توانست تمام زحمتهای حضرت موسی‌علیه‌السلام را از بین ببرد. وی از خواص بود و با نفوذی كه داشت، توانست از غیبت موسی‌علیه‌السلام سوء استفاده کند. از یك‌طرف مردم سابقۀ بت‌پرستی دارند و از سوی دیگر سامری چشم باطنی دارد و جبرئیل را تشخیص می‌دهد و... .

مصیبتی که بعد از رحلت پیامبر اسلام بوجود آمد، توسط کسانی بود که خودشان را مالک اسلام می‌دانستند و می‌گفتند: ما زحمت کشیدیم.

ما می‌توانیم به مستمع بگوییم که اگر قرآن قصه می‌گوید، برای بیدار کردن ما است، و با قصۀ مادربزرگ (که برای خواباندن بچه است)، تفاوت دارد، و اگر خواص حواسشان را جمع نکنند، باز هم از این اتفاقات خواهد افتاد. امروز همین بلا سر عرفان می‌آید و به نام عرفان و ارتباط با خدا، عرفان قلابی و هندی و... مطرح می‌شود. در دانشگاهی سخنرانی داشتم، دانشجویی سؤال کرد که تمام این اختلافات فقط در زمان پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله اتفاق افتاد؟

او خبر نداشت که تمام انبیا‌علیهم‌السلام در زمان حیات و بعد از مرگشان همین قصه‌ها را داشته‌اند؛ یعنی اگر ما از قصه‌های انبیا استفاده کنیم و به نسل جوان و مستمعین برسانیم که اگر این اتفاقات افتاده، مقصر حضرت امیر‌علیه‌السلام نبوده، همانطور که هارون بی‌عرضه نبوده؛ بلكه سامری از یک سری ابزارها استفاده کرد که جذاب بوده است.

حجت الاسلام والمسلمین اسماعیلی

با توجه به اینکه کار من بیش‌تر با جوانها و نوجوانها است، نكاتی را با توجه به این نوع مخاطب عرض می‌كنم:

1. بیاییم فاطمیه و حضرت زهرا‌علیها‌السلام و معصومین را به قرآن ربط دهیم و آنان را از زبان قرآن برای مستمعین معرفی کنیم، تا هم مطالب مستند باشد و هم در بخشهایی از کشور که اهل تسنن حضور دارند، تنش ایجاد نکند.

2. یکی از مباحثی که من معتقدم در این ایام خیلی مهم است و باید روی آن کار شود، راههای ارتباط با معصومین‌علیهم‌السلام است. چند راه برای ارتباط با معصومین‌علیهم‌السلام می‌توان مطرح کرد:

1. ارتباط عاطفی؛ یعنی دوست داشتن و عشق ورزیدن به معصومین‌علیهم‌السلام. همان عشق و محبتی که آیات و روایات روی آن تأکید دارند. خداوند می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏»؛ (4) «بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‏کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.» در این آیه به صراحت به پیامبر دستور داده شده است كه به مردم بگوید: با خانواده و فرزندان من ارتباط عاطفی برقرار کنید؛ یعنی آنها را دوست داشته باشید. راههای ارتباط عاطفی عبارتند از:

الف. نامگذاری فرزندان به نام معصومین‌علیهم‌السلام که در همین بخش نام حضرت زهرا‌علیها‌السلام و ائمه‌علیهم‌السلام مطرح می‌شود؛

ب. دوستی با دوستان اهل‏بیت‌علیهم‌السلام و دشمنی با دشمنانشان؛

ج. شرکت در غم و شادی معصومین.

2. ارتباط سياسي؛ یعنی اعتقاد به حق حاکمیت و ادارۀ امور جامعه از سوی امامان بعد از پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و پیروی از ایشان. این ارتباط سیاسی از این آیه به دست می‌آید كه: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ»؛ (5) «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولی الامر (اوصیای پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله) را.»

راههای ارتباط سیاسی هم عبارتند از:

الف. عقیده به ولایت سیاسی آنها؛

ب. پیروی از فقیهان در زمان غیبت؛

ج. پیروی از الگوی رفتاری اهل‏بیت‌علیهم‌السلام در امور سیاسی.

3. ارتباط استمدادی: منظور از این ارتباط، توسل و استغاثه کردن به معصومان و وسیله قرار دادن آنها برای برآورده شدن حاجتهای دنیوی و شفیع قراردادن آنان به درگاه خداوند است که از این آیۀ قرآن استفاده می‌شود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیهِ الْوَسیلَةَ»؛ (6) «ای کسانی‏که ایمان آورده‏اید! از [مخالفت فرمان] خدا بپرهیزید و وسیله‏ای برای تقرب به او بجویید.»

راههای ارتباط استمدادی عبارتند از:

الف. توسل به اهل‏بیت‌علیهم‌السلام؛

ب. درخواست شفاعت از معصومین.

4. ارتباط علمي؛ یعنی اهل‏بیت‌علیهم‌السلام را در کنار قرآن مرجع علمی برای معارف دین دانستن، که از این آیه به دست می‌آید: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛ (7) «اگر نمی‏دانید، از آگاهان بپرسید.»

5. ارتباط عهد و پیمانی؛ یعنی حضور آگاهانه بر مزار پاک آنان و تجدید عهد و پیمان با آرمانها و تعالیم و آموزه‌های اهل‏بیت‌علیهم‌السلام.

3. بعضی از ویژگیهای معصومین‌علیهم‌السلام در هیچ انسان معمولی‏ای وجود ندارد؛ مثل پاکی و عصمت، وارث علوم پیغمبران بودن، عالم به همۀ علوم و معارف قرآن بودن، حافظ دین بودن، کشتی نجات بودن و...؛ چون معمولاً نوجوانان و جوانان به کمال و جمال گرایش دارند، در این سنین نوعاً به انسانهای برتر گرایش پیدا می‌کنند؛ لذا بیان شجاعتها، قهرمانیها و مسائل این‏چنینی باعث عشق و علاقۀ آنها به معصومین‌علیهم‌السلام می‌شود.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی اراکی

بنده در این فرصت به چهار نکته اشاره می‏کنم:

1. ابعاد شخصیتی حضرت زهرا‌علیها‌السلام بسیار متنوع، متعدد و بلکه نامحدود است، منتها آن چه به نظر می‌رسد که در ایام فاطمیه باید مطرح شود، مقتضیاتی است که در دوران ما بیش‌تر مورد نیاز است. بنده فکر می‌کنم الان سه نوع مسئله مورد نیاز است که در ایام فاطمیه جداً جا دارد دربارۀ آنها بحث کنیم:

اولین نکته، زندگی سیاسی حضرت زهرا‌علیها‌السلام است. در این بحث، موضوعاتی مثل: معرفت، بصیرت، دوست‌شناسی و دشمن‌شناسی قابل توجه است. اینكه در زمانی که خود حضرت امیر‌علیه‌السلام تقریباً سکوت اختیار کردند، چرا حضرت زهرا‌علیها‌السلام فریاد می‌زد؟ بحث ولایت پذیری و دفاع ایشان، نقش حضرت زهرا‌علیها‌السلام در احیای دین و استمرار نبوت، ولایت و امامت و... .

نکته دوم اینکه ما واقعاً در جامعه فعلی از نظر زندگی خانوادگی و اجتماعی دچار چالش هستیم، و این به خاطر فاصله عملی از زندگی و سیره ائمه عصمت و طهارت‌علیهم‌السلام مخصوصاً حضرت زهرا‌علیها‌السلام است. من فکر می‌کنم به زندگی خانوادگی حضرت زهرا‌علیها‌السلام؛ یعنی شوهرداری و بچه‌داری آن حضرت که اتفاقاً در منابع ما خیلی هم در این زمینه مطلب موجود است، باید بیش‌تر توجه كنیم. حضرت زهرا‌علیها‌السلام می‌تواند یک الگوی تام در دنیای مدرنیته امروز برای زندگی ما باشد.

نکته سوم اینکه باید بر بعضی از ویژگیهای حضرت زهرا‌علیها‌السلام در دنیای امروز تأکید بیش‌تری شود. ویژگیهایی مثلِ ایمان و معرفت که پیغمبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «مَلَأَ اللهُ صَدرَهَا وَ جَوفَهَا ایمَاناً»، ولایت‌پذیری، دشمن‌شناسی، دشمن‌ستیزی، ساده زیستی، قناعت، زهد، ابعاد عاطفی زندگی حضرت و مهر و محبت او، حیا و عفت، صبر و تحمل، رضا و تسلیم، بدعت شکنی و سنت شکنیهایی که در زندگی حضرت زهرا‌علیها‌السلام وجود داشته است و... باید مورد توجه قرار گیرد.

2. متأسفانه ما درباره زندگی حضرت زهرا‌علیها‌السلام دچار افراط و تفریط هستیم. بعضی از سخنرانها با صراحت به بعضی می‌تازند و با اینکه مقام معظم رهبری و بزرگان ما این مقدار به وحدت جوامع اسلامی اشاره دارند، متأسفانه آن را خدشه‌دار می‌کنند.

و تفریط است که بیاییم از ایام فاطمیه بگذریم و بگوییم: چرا ایام فاطمیه را غلیظ می‌کنید، هیئت راه می‌اندازید و سخنرانی می‌کنید؟!

3. بعضی از سخنرانها در مورد حضرت زهرا‌علیها‌السلام دچار غلو شده‌اند و آن حضرت را از امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام و رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله هم بالاتر می‌برند. باید حضرت زهرا‌علیها‌السلام را در جایگاه خودش تعریف كرد كه درباره او فرمودند: «الشَّجَرَةُ رَسُولُ اللَّهِ‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نَسَبُهُ ثَابِتٌ فِی بَنِی هَاشِمٍ وَ فَرْعُ الشَّجَرَةِ عَلِی وَ عُنْصُرُ الشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ وَ أَغْصَانُهَا الْأَئِمَّةُ وَ وَرَقُهَا الشِّیعَةُ.» (8) نقش عنصر بودن حضرت زهرا‌علیها‌السلام و تأثیری را كه در سلامتی و حیات دین، نبوت و ولایت دارد باید تبیین كرد.

4. تصویرهایی که ما از زندگی اهل‏بیت‌علیهم‌السلام ارائه می‌دهیم، خیلی مهم است. تصویری كه ما از حضرت زهرا‌علیها‌السلام ارائه می‌دهیم، در ذهن یک جوان، زن و یا یک مرد شیعه، نقش می‌بندد. ما الآن زندگی حضرت زهرا‌علیها‌السلام را با بیانهای مختلف، یک زندگی سراسر غم، مصیبت، گریه، فقر، بیچارگی و بدبختی تصویر می‌كنیم؛ در حالی که حضرت زهرا‌علیها‌السلام در دل این غمها زندگی‌ای سراسر نشاط، شادابی، همت، سعی و مجاهدت داشتند.

اینکه چگونه می‌شود انسان در دل این سختیها و مصیبتها، با نشاط زندگی کند، به گونه‌ای که هر وقت امیرالمؤمنین‌علیه‌السلام در خانه را می‌زند و نگاهش به چهرۀ همین زن مریض و ماتم‌زده می‌افتد، می‌فرماید: «غم از دل من زدوده می‌شود»، این را باید توضیح داد. اگر ما بتوانیم این را به جامعه امروزی منتقل کنیم، کار بسیار بزرگی را انجام داده‌ایم تا انسانها بتوانند در دل سختیها و مشکلات، شاداب زندگی کنند. ما باید واقعاً از غم‌بار جلوه دادن زندگی ائمۀ معصومین‌علیهم‌السلام به‌گونه‌ای که باعث دوری جامعۀ جوان شود، خودداری کنیم.

حجت الاسلام والمسلمین حسینی

بنده چند نكته را عرض می‌كنم:

1. کتابی را خدمت شما معرفی می‌کنم که شاید کم‌تر با آن آشنا باشید. کتاب «خصائص الحسینیۀ» مرحوم شوشتری را همۀ علما و مردم می‌شناسند؛ اما کتاب «خصائص الفاطمیۀ» کتاب بسیار ارزشمندی است از مرحوم ملامحمدباقر کجولی مازندرانی که عامۀ مردم از آن اطلاعی ندارند. ایشان در مقدمۀ کتاب بیان کرده‌اند که من متعهد شدم در این کتاب فقط از محمدون اوائل؛ یعنی مرحوم کلینی، صدوق، طوسی و محمدون اواخر؛ یعنی مرحوم شیخ حرّ عاملی، فیض کاشانی و علامه مجلسی حدیث نقل کنم، و این برای اعتبار کتاب بسیار مهم است. در مقدمه کتاب اشاره می‌کند که قصد دارم 135 خصیصه از خصائص حضرت زهرا‌علیها‌السلام را بیان کنم؛ ولی عمرش کفایت نمی‌کند و فقط 56 خصیصه را می‌گوید. 20 خصیصه را هم فرزندش شرح می‌کند و در مجموع 76 خصیصه می‌شود. این کتاب را می‌توان در چهار بخش خلاصه کرد: بخش اول، شرح القاب حضرت زهرا‌علیها‌السلام است. صد لقب که یک به یک در مقدمه نام‌برده است. بخش دوم، تساوی حالات حضرت زهرا‌علیها‌السلام با حضرت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌وآله که 50 نمونه در آن ذکر شده است. بخش سوم، با عنوان «فاطمه‌علیها‌السلام در قرآن» به آیاتی که راجع به آن حضرت در قرآن آمده است اشاره می‌كند و در بخش چهارم، چهل حدیث در باره حضرت زهرا‌علیها‌السلام نقل شده است؛ البته بسیاری از روایاتی که از کتب شیعه نقل می‌کند، منابع عامه هم دارند.

به دلیل اینکه جامعه ما حوصله کتابهای مفصل را ندارد، در یکی دوسال گذشته، آیت الله استادی این کتاب را در 320 صفحه خلاصه کرده و به نام «فاطمه در آیینه القاب» چاپ نموده است.

2. در جلد 43 بحار كه شرح حالات حضرت زهرا‌علیها‌السلام است، مرحوم علامه از «مناقب» ابن شهرآشوب، شرح حال زنانی را آورده كه در قرآن از آنها به خوبی یا بدی یاد شده است. ایشان به 14 مورد از آنها اشاره کرده و بحث از آن در ایام فاطمیه مناسب است.

3. یکی از کتابهایی که بسیار مناسب، عالمانه و محققانه در شرح خطبه حضرت زهرا‌علیها‌السلام وجود دارد، کتاب آقای سید عزالدین حسینی زنجانی است که جهت استفادۀ مبلّغان گرامی توصیه می‏شود.

حجت الاسلام والمسلمین صمدی

در مبحث فاطمیه می‌توانیم مطالب را به گونه‌ای تنظیم کنیم که بدون ایجاد تنش، وظیفۀ خودمان را در قبال حضرت صدیقه طاهره‌علیها‌السلام و اهل‏بیت‌علیهم‌السلام انجام داده باشیم. گاهی اگر اثبات شیء کنیم، خود به خود نفی ما عدا می‌کند. لازم نیست که ما به نفی ماعدا بپردازیم که تنش‏زا باشد. درباره حضرت زهرا‌علیها‌السلام مباحث فراوانی وجود دارد كه هر كدام از آنها می‌تواند محوری برای سخنرانیهای مختلف باشد و با استفاده از منابع اهل سنت هم قابل استنادتر می‌شود و قابل نقد و ایراد هم نیست. برخی از این محورها و مباحث عبارتند از:

1. سیمای حضرت زهرا‌علیها‌السلام در قرآن که اهل سنت نیز آن را بیان کرده‌اند. در «شواهد التنزیل» آیات متعددی مثل: مباهله، شجره طیبه، نور، ایذا، ذی القربی، مودّت و سورۀ مبارکۀ زمر در شأن و منزلت حضرت زهرا‌علیها‌السلام تفسیر شده است.

2. الگوهای رفتاری حضرت زهرا‌علیها‌السلام مانند: عبادت و بندگی، خدا‏ترسی، عفت و پاکدامنی، احترام به پدر، اطاعت از شوهر، دفاع از مقام ولایت، تحمل مشکلات و حساسیت در برابر جریانات انحرافی بعد از پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله و... .

3. مقایسه حضرت زهرا‌علیها‌السلام با حضرت مریم در مسائلی چون: کیفیت بارداری، نزول مائده آسمانی، انعقاد نطفه، عبادت و بندگی و... .

4. تفسیر اسامی حضرت زهرا‌علیها‌السلام که هرکدام از آنها بُعدی از ابعاد شخصیتی حضرت را معرفی می‌کنند.

5. فدک فاطمه‌علیها‌السلام که بسیار مسئله مهم و قابل توجهی است.

6. عوامل انحراف بعد از رحلت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله، که جریان جهل و نادانی مردم، دنیاطلبی، قدرت طلبی و منع احادیث پیغمبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله را می‌توان در آن مطرح كرد.

7. وظایف اساسی ما در مقابل اهل بیت‌علیهم‌السلام که معرفت، ولایت، اطاعت، محبت، زیارت و توسل می‌باشد.

8. خطبه‌های حضرت زهرا‌علیها‌السلام، اعم از خطبه فدکیه و خطبه‌ای که حضرت زهرا‌علیها‌السلام در منزل و در جمع زنان مدینه ایراد کردند و... .

حجت الاسلام والمسلمین مقدسی

فرصتی را که در ایام فاطمیه به واسطۀ زن بودن حضرت زهرا‌علیها‌السلام به دست می‌آوریم، بسیار مغتنم است.

مطالبی را که دربارۀ سیرۀ ایشان بیان می‌کنیم، به صورت هاله‌ای از قدس كه در گذشته اتفاق افتاده، بیان می‌شود و شعفی در مخاطب ایجاد می‌كند؛ اما از آنجا كه زندگانی اهل‏بیت‌علیهم‌السلام دور از زندگانی بشر نیست، و اینها در بین مردم زندگی کرده‌اند، سیرۀ آنان می‌تواند به صورت كاربردی در منبر بیان شود تا مردم عمل كنند.

وضعیت زنان ما در جامعه هر روز در حال به انحطاط کشیده شدن است و باید دقت کنیم تا زندگانی حضرت زهرا‌علیها‌السلام را طوری بیان كنیم که در خانواده‌ها مؤثر باشد. بحث خانواده، حجاب و ارتباط با جامعه و حضور در عرصۀ سیاست، همه اینها باید طوری برای جامعه کاربردی بیان شود که زنهای جامعۀ ما بتوانند عمل کنند. الان گاهی خانمهای متدین در حال گوشه‌نشینی در خانه‌هایشان هستند و زنهای فاسد، در حال گسترش در جامعه.

حجت الاسلام والمسلمین دارستانی

مطلب اول اینکه باید بحث اختیار را در مورد حضرت زهرا‌علیها‌السلام به نسل جوان بگوییم. بگوییم دین از تو حیوانی که عقل و شعور ندارد نمی‌سازد؛ بلکه به تو اختیار داده است که خودت انتخاب کنی. ولیّ خدا ساکت است و مأمور به صبر؛ ولی حضرت زهرا‌علیها‌السلام مأمور به صبر نیست. این شناخت و بصیرتی است که خودِ حضرت دارد. این نبود که امام علی‌علیه‌السلام تلویحاً از حضرت خواسته باشد که بلند شو و گریه و ناله بکن، سیلی بخور و پشت در برو. باید به نسل جوان بگوییم که دین ما به تو بصیرت و آگاهی می‌دهد، تو خودت انتخاب می‌کنی، اگر ولیّ خدا مأمور به صبر باشد، تو مأمور به صبر نیستی. این شناخت از حضرت زهرا‌علیها‌السلام است به عنوان یک پیرو واقعی. او فدای اسلام شد، در راه دفاع از علی‌علیه‌السلام. اگر بتوانیم این مطالب را به نسل جوان انتقال دهیم که دین از تو یک آقا می‌سازد؛ انسانی که خود تصمیم می‌گیرد و می‏داند چه باید انجام دهد، بسیار مؤثر است.

مطلب دوم این است که نسل امروز ما الگو می‌خواهد. حضرت زهرا‌علیها‌السلام سه نقش دارد: دختر است برای پدرش، همسر است برای شوهرش و مادر است برای فرزندانش و در هر سه نقش هم الگوی تمام عیار است. این را می‌توانیم در قد و قوارۀ فهم مردم عینی کنیم.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(1). بقره/258.

(2). وسائل الشیعه، حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 هـ. ق، ج27، ص34.

(3). احزاب/21.

(4). شوری/23.

(5). نساء/59.

(6). مائده/35.

(7). انبیا/7.

(8). بحار الانوار، ج24، ص139.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.