سلوك سیاسی-اجتماعی مبلغان (5)؛(اهتمام به امور مسلمین)
نام نشریه: مبلغان، شماره 54
یكی از انگارههای مهم در «سلوك اجتماعی مبلغان» ، اهتمام و توجه ویژه آنان به امور اجتماعی و نیازهای مردم، فایده و نفع رسانی به آنان، برآوردن حاجتهای ضروری ایشان، خدمت كردن به متدینان و مؤمنان، فعالیت و كوشش در امور خیر و... است.
این آموزه مهم دینی - اجتماعی، جایگاهی بس والا در قاموس تبلیغی - ارشادی پیامبران، اولیا و عالمان دینی دارد و آنان همواره ملجا و پناهگاه نیازمندان، محتاجان، محرومان، ستمدیدگان، قرض داران، پابرهنگان و... بودهاند و كسی از درگاه كرم و عطوفت آنان دست خالی باز نمیگشته است.
اهتمام به امور مسلمین، تلاش جدی و مستمر برای رفع حوایج و مشكلات و مجاهدت برای مردم و خدمت به آنان، از نظر مقام معظم رهبری، وظیفه و تكلیف مهم مبلغان و علمای دینی است.
ایشان میفرمایند: «تكلیف دوم [مبلغان]... تكلیف مجاهدت برای مردم است. اگر انقلاب پیروز هم نشده بود، این تكلیف بود. همیشه علمای ما برای مردم كار و تلاش میكردند، زحمت میكشیدند، فقرا را پاسداری میكردند، به آنها رسیدگی میكردند. داب و روش علما این بود... داب اصلی بر این بود كه به فقرا و طبقات ضعیف كمك كنند و برای حفاظت از آنها، در مقابل زورگو بایستند؛ در مقابل خان بایستند؛ در مقابل سلطان بایستند. اصلا علمای ما... همیشه به این معنا معروف بودهاند... این داب علمای شیعه و علمای امامیه بود كه با ضعفا خوب بودند و به آنها كمك میكردند و باحكومتهای طاغوت و قدرتمندها در میافتادند (1).»
امام راحل رحمه الله نیز میفرمود: «اساسا انبیای خدا علیهم السلام مبعوث شدند برای خدمت به بندگان خدا؛ خدمتهای معنوی و ارشاد و اخراج بشر از ظلمات به نور و خدمت به مظلومان و ستمدیدگان و اقامه عدل؛ عدل فردی و اجتماعی. شما (مبلغان و علما) كه خود را پیروان اصحاب وحی و اولیای عظیم الشان میدانید و بحمدالله هستید، خود را جز خدمتگزار به ملتهای ستمدیده ندانید» (2)
نكته مهم و قابل توجه اینكه، مبلغان راستین دین، تنها برای جلب رضایت خدا و تقرب به او، به یاری نیازمندان پرداخته و در سختیها و مشكلات، حامی و پشتیبان آنان بودهاند، نه به عنوان یك استراتژی و برنامه تبلیغی.
مبلغان و مبشران مسیحی با اقدامات انسان دوستانه و خیرخواهانه، تظاهر به خوبی كرده و در صدد جلب نظر مردم و تشویق و ترغیب آنان به پذیرش دین خود هستند و در برخی از مناطق - بخصوص در آفریقا - موفقیتهایی را نیز به دست آوردهاند، اما هدف آنها از این كارها فقط رسیدن به اهداف تبلیغی و مسیحی كردن مردم است، نه رسیدن به رضایت الهی؛ اما مبلغان شیعه، خدمت به مردم و اهتمام به امور آنان را تنها برای خدا و انجام وظیفه دینی انجام میدهند و به همین دلیل، خدمت و تلاش و یاری دلسوزانه و خالصانه آنان، مؤثرترین و بهترین راه تبلیغ نیز میباشد.
صاحبدلی به مدرسه آمد زخانقاه بشكست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بو تا اختیار كردی از آن، این فریق را
گفت: آن گلیم خویش به در میبرد زموج و این جهد میكند كه بگیرد غریق را
سعدی
اهتمام به امور مسلمین
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرموده است:
«من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم ومن سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلا یجبه فلیس بمسلم؛ (3) كسی كه صبح كند در حالی كه به امور مسلمین اهتمام نداشته باشد، مسلمان نیست. و كسی كه صدای شخصی را بشنود كه فریاد میزند:ای مسلمانان! [به فریادم برسید] و او را اجابت نكند، مسلمان نیست.»
از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: «قال الله عزوجل الخلق عیالی، فاحبهم الی الطفهم بهم واسعاهم فی حوائجهم؛ (4) خداوند عزوجل فرمود: مردم روزی خواران من هستند، پس محبوبترین آنان نزد من كسی است كه نسبت به آنان مهربانتر و در رفع حاجتهایشان، كوشاتر باشد.»
آن حضرت همچنین میفرماید: «المؤمنون فی تبارهم وتراحمهم وتعاطفهم كمثل الجسد اذا اشتكی تداعی له سائره بالسهر والحمی؛ (5) اشخاص با ایمان در نیكی نمودن و رحمت و عطوفتشان به یكدیگر مانند یك پیكرند كه چون عضوی از آن به درد آید، سایر اعضا با بیداری شب و تب، او را همراهی میكنند».
با توجه به این دو روایت و روایات فراوان دیگری كه در این باب وجود دارد، بایسته است كه مبلغان دینی - كه پرچمدار فضایل انسانی و مكارم اخلاقی هستند - توجه و اهتمام وافری به امور مسلمین و احسان و نیكی به آنان داشته باشند. تاریخ نیز شاهد این است كه عالمان سترگ دین، همواره از خود میگذشتند و به دیگران میپرداختند.
امور مسلمین شامل امور اجتماعی و فردی؛ معنوی و مادی؛ سعادت اخروی وخوشبختی دنیوی؛ امور عبادی و اقتصادی؛ امور سیاسی و اجتماعی میشود و مبلغان آگاه و بیداردل چون خورشیدی تابناك، بهرههای فراوانی برای مؤمنان در همه این زمینهها دارند و با تمسك به گفتار خاندان وحی و امامت و الگو گرفتن از سیره درخشان آنان، هیچ وقت از حال مسلمین غفلت نمیورزند و خود را از آنان جدا و بیگانه نمیدانند. آنان از اعتبار و شخصیت خود مایه میگذارند تا مشكلی از گرفتاران را حل كنند و تلاش و مجاهدت میكنند تا كانون فعالیتهای خیرخواهانه و نوع دوستانه باشند.
عالمان خدمتگزار
* امام خمینی رحمه الله نمونه كاملی از عالمان پرهیزگار و مردم دار بود كه در تمام لحظات زندگی پربركت خود، به فكر مردم و خدمت و مجاهدت برای آنان بود. ایشان در توصیه اخلاقی - عرفانی به فرزندش، چنین مینگارد:
«از امور مهمی كه لازم است وصیت نمایم، اعانت نمودن به بندگان خدا، خصوصا محرومان و مستمندان [است] كه در جامعهها مظلوم و بی پناهند؛ هر چه توان داری در خدمت اینان - كه بهترین زاد راه تو است و از بهترین خدمتهای به خدای تعالی و اسلام عزیز است - به كار بر و هر چه میتوانی در خدمت مظلومان و حمایت آنان در مقابل مستكبران و ظالمان كوشش كن» (6)
یكی از نزدیكان امام راحل میگوید: «بخشی از زیباترین فراز زندگی امام، چگونگی ارتباط و علاقه امام با مردم است... علاقه امام به مردم یك علاقه عادی نیست؛ یك عشق است، همان گونه كه خداوند درباره علاقه پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم میفرماید: «حریص علیكم بالمؤمنین رؤوف رحیم» امام برای مردم میسوزند و مانند یك پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاك خود، سعادت آرزو میكنند. امام بارها در كنار تلویزیون - كه صحنههای دلخراش فقر و محرومیت نشان داده میشود - گریه كردهاند...» (7)
* فقیه پارسا، آیة الله صالحی مازندرانی در مورد رسالت عالمان دین چنین میفرمود: «فقیه باید درد آشنا باشد. با جامعه و مردمش زندگی كند. فقیه آن است كه همه خیرش را به روی مردم، سیل آسا - نه نم نم و نه كم كم و اندك اندك - بلكه سیل آسا و دریا گونه و آبشار گونه بریزد كه هم سعادت دنیای مردم تامین شود و هم سعادت آخرتشان. فقیه از غم مردم غمگین میشود و از رنج آنها رنجیده و گاهی از غصه آنها دق میكند و میمیرد. و جا دارد كه انسان از غصههایی كه بر ملت اسلام وارد میشود بمیرد (8).»
* در شرح حال عالم فرزانه، آخوند ملا عباس تربتی نوشته اند: «او خود مرجع تظلم مردم و خانهاش دادگستری و پناهگاه آنان بود. مردم از دست حكام و خوانین به او تظلم میكردند و او با قدرت معنوی خود به شكایت آنان رسیدگی میكرد. خود را میكشت و به آب و آتش میزد تا به مردم خدمت كند و حاجتی را از كسی برآورد و گرهی از كاری بگشاید... او در تمام 24 ساعت شب و روز - حتی بعد از نیمه شب زمستان و در نیمه روز تابستان، برای هر گونه كار شرعی و حاجتی كه مردم داشتند، میشتافت و در راه انجام دادن این وظائف و خدمات، آنچه را كه در نظر نداشت، فقط خودش بود. مثلا پیش میآمد كه گاهی بعد از نیمه شب در خانه او را میزدند و اهل خانه را با وحشت از خواب بیدار میكردند. میدیدند كه كسی است از خانهای آمده و میگوید: فلانی در حال احتضار است؛ آقای حاج آخوند به بالینش بیایند. فورا، بی تامل و بی كمترین اكراه، مانند پرنده سبكبالی بر میخاست، وضو میگرفت و میرفت...» (9)
* درباره عارف پارسا آیة الله احمدی میانجی نیز گفته شده است: «سخاوت و مساعدت او به مردم بی بضاعت و نیازمند، زبانزد همگان شده بود؛ چنان كه بارها از علمای بزرگ شنیده شد كه، مسجد آیة الله احمدی میانجی، پناهگاه نیازمندان است. امكان نداشت كسی نیازمند باشد و دست خالی از آنجا برگردد. او مردمی بود و به مردم عشق میورزید و با مردم میجوشید و خدمت به آنها را بهترین عبادت میدانست. (10)
ایشان درباره پدر خود نیز گفته بود: «در طول سال به كارهای شرعی مردم، تبلیغ احكام و رفع منازعات و اصلاح بین الناس میپرداخت... من در ایشان حرص در دنیا و حسد در همنوع را ندیدم؛ بلكه برعكس، خدمت به همنوع و احترام را لازم میدید و در حوائج مردم، كوشش میكرد.» (11)
گونههای اهتمام به امور مسلمین
یك. خدمت و مساعدت به مردم
خدمت رسانی و مساعدت به مردم، جایگاه والایی در فرهنگ دینی و روایات اهل بیت علیهم السلام دارد. امام صادق علیه السلام میفرماید: «المؤمنون خدم بعضهم لبعض، قال الراوی: قلت: وكیف یكون خدم بعضهم لبعض؟ قال: یفید بعضهم بعضا؛ (12) اشخاص با ایمان، خدمت گزار یكدیگرند. راوی سؤال كرد: چگونه خدمت گزار یكدیگرند؟ امام علیه السلام فرمودند: به یكدیگر فایده میرسانند.»
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «ایما مسلم خدم قوما من المسلمین الا اعطاه الله مثل عددهم خداما فی الجنة؛ (13) هر مسلمانی كه برای جماعتی از مسلمین خدمت گزاری كند، خدا به شماره آنها در بهشت به او خدمت گزار دهد.»
علما و دانشمندان به این امر سزاوارترند؛ چون ادامه دهندگان راه پیامبران و خادمان دین و شریعت هستند و خواسته دین نیز خدمت معنوی و مادی به مردم دیندار و پاك نهاد است؛ چنان كه عیسی بن مریم علیهما السلام گفته است:
«ان احق الناس بالخدمة العالم؛ (14) همانا سزاوارترین مردم به خدمت كردن، عالم است»
امام خمینی رحمه الله همواره میفرمود: «تا حیات دارم خدمت گزار هستم؛ خدمت گزار ملتهای اسلامی، خدمت گزار ملت بزرگ ایران، خدمت گزار دانشگاهیان و روحانیون، خدمت گزار همه قشرهای كشور و همه قشرهای كشور اسلام و همه مستضعفین» (15)
ایشان برای فرزند گرامیاش مینگارد: «پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی - كه خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است - شانه خالی مكن كه تاخت و تاز شیطان در این میدان، كمتر از میدان تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندركاران نیست.» (16)
درباره شیخ رجبعلی خیاط نوشته اند: وی معتقد بود كه، ما باید همان گونه در خدمت مردم باشیم كه امامان ما و اولیای الهی بودند. آنان هدفی در خدمت جز خداوند متعال نداشتند. خدمت آنان به مردم، برای خدا و به عشق او بود» (17)
وی در پاسخ كسی كه نصیحتی خواسته بود، گوشش را گرفت و فرمود: خدمت به خلق! خدمت به مردم! (18)
شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود: راه محبت خدا، محبت به خلق خدا و خدمت به مردم، بخصوص انسانهای مستضعف و گرفتار است. (19)
درباره آخوند ملاعباس تربتی نیز آمده است: او عاشق خدمت به مردم بود. برای حاج آخوند هیچ تفاوتی نداشت كه، آن كه وی را دعوت میكند (برای امر شرعی) ، خان یا شاهزاده یا تاجر ولایت باشد، یا فقیر پینه دوزی كه در گوشهای از كوچههای پایین شهر در كلبه فقیرانه زندگی میكند. دعوت همه را یكسان میپذیرفت و واجب میدانست كه برود و احكام خدا را به گوش آنها برساند. اگر دردمند و غمزدهاند، آنها را دلداری دهد و اگر سركش اند، آنها را موعظه كند و اغنیا را وادارد كه وجوه شرعیه خود را بدهند و از آن محل به فقرا كمك برساند... پاداش خود را فقط این بداند كه خدا از او راضی باشد... میخواست اندكی بخوابد، در خانه را میزدند و گاه میشد كه این، نیمه روز تابستان بود و فرزندان ایشان میخواستند جواب ندهند تا این مرد (حاج آخوند) ، اندكی ستراحت بكند كه ناگهان خودش عبا را پس میزد و میگفت: ببینید كیست؟ و او كسی بود كه یا برای ادای نماز بر جنازه میتی به دنبال مرحوم حاج آخوند آمده بود یا دعوت به مجلس دیگری، حاج آخوند بی تامل برمی خاست و میگفت: شما بروید، من خودم میآیم. او تجدید وضو میكرد و میرفت» (20)
در شرح زندگی آیة الله سید نصرالله موسوی نیز آمده است: «او در خدمت به مردم و یاری دین، شب و روز نمیشناخت و چون روحیهای زاهدانه داشت، روح خدمت و كمك او بدون توجه به ظواهر دنیوی، مخلصانه انجام میگرفت. تبلیغ دین و نشر احكام اسلام را سرلوحه كارها و زندگی خویش قرار داده بود و در همه جا و در هر محفلی مقید بود ارشاد و هدایتی انجام گیرد... مردم خیلی عجیب به وی ارادت داشتند. خلوص و تقوا و مردم داری و بی تكلفی او شاید بالاترین عامل چنین علاقهای بود...» (21)
عالم ربانی آیة الله كوهستانی، خدمت گزار مردم بود و ساعت خاصی برای ملاقات نداشت. هر كس در هر موقع از روز یا شب برای دیدارش و یا حاجتی مراجعه میكرد، با آغوش باز و گشاده از وی پذیرایی میكرد. چه بسا اتفاق میافتاد معظم له مشغول استراحت بود و اشخاصی برای رفع حاجت یا استخاره مراجعه میكردند، ایشان احساس خستگی و ناراحتی نمیكرد و تا آنجا كه امكان داشت در رفع نیازهایشان میكوشید (22).
ادامه دارد...
پینوشـــــــــتها:
1) حدیث ولایت، ج 9، ص 103 و 104.
2) صحیفه نور، ج 18، ص 43.
3) وسائل الشیعه، ج 2، ص 520.
4) كافی، ج 3، ص 285، ح 10.
5) مستدرك الوسائل، ص 410.
6) سیره آفتاب، ص 36.
7) سیمای فرزانگان، ص 345.
8) فقیه صالح، ص 182.
9) فضیلتهای فراموش شده، ص 24 و 106.
10) اسوه پارسایان، ص 40.
11) روزنامه جمهوری اسلامی، 26/6/79.
12) مستدرك الوسائل، ج 2، ص 411.
13) كافی، ج 3، ص 296، ح 1.
14) همان، ج 1، ص 45، ح 6.
15) مجله حوزه، ش 41.
16) كیمیای محبت، ص 218.
17) همان.
18) تندیس اخلاص، ص 78.
19) كیمیای محبت، ص 172.
20) فضیلتهای فراموش شده، ص 107 و 108.
21) قصههای خواندنی از چهرهای ماندنی، ص 212 و 213.
22) بر قله پارسایی، ص 143.
افزودن دیدگاه جدید