لزوم آشناسازی جامعه با آموزههای سیاسی
نام نشریه: مبلغان،شماره 79
اشاره
بی شك یك تبلیغ صحیح و كارآمد وقتی به ثمر میرسد كه علاوه بر آنكه از شیوههای فنی و حساب شده و به روز در آن استفاده میشود، جامع تمام نیازهای مخاطب باشد و تمام ابعاد فردی و اجتماعی در آن لحاظ گردد. با پیروزی انقلاب بزرگ اسلامی در سرزمین شیعیان اهل بیت علیهم السلام، رسالت جدید و دشوارتری بر دوش علماء دینی و مبلّغان دین مقدس اسلام قرار گرفت و مسئولیت این قشر حساس و تأثیرگذار بر جامعه را دو چندان ساخت. بدیهی است كه بعد از تشكیل این حكومت دینی در كشورمان، خود را در جامعهای احساس میكنیم كه در عرصه بین المللی، دارای اهمیت ویژه میباشد و از طرف دیگر، بر اساس منابع دینی، این شریعت مقدس اسلام است كه در آینده نه چندان دور، حرف اول را در جهان میزند و داعیه تسلّط كامل بر عالم و حكومت واحد اسلامی جهانی را بر اساس معنویت و عدالت، به همراه خویش دارد؛ چنان كه قرآن كریم پرده از این مطلب حیاتی و تحقق پذیر برداشته، میفرماید: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»؛ (1) «او خدایی است كه پیامبرش را با هدایت و دین حقیقت فرستاده است تا دینش را بر همه ادیان غالب گرداند، اگر چه مشركان از آن ناراحت شوند.»
با این شرائط، بر علماء و مبلّغان دینی و دلسوزان شریعت اسلام، ضروری است كه علاوه بر بیان كلیه مسائل مختلف دینی، اعم از: فقهی، اخلاقی، اعتقادی و غیره، نسبت به مسائل حكومتی اسلام، به ویژه در عرصه سیاست بین المللی، توجه و عنایت خاصی داشته باشند. برای روشن شدن ابعاد اساسی این مسئله به نكات ذیل میپردازیم:
اهمیت تربیت سیاسی جامعه
با توجه به اجتماعی بودن انسان و پیچیدگی امور مربوط به جمعی زیستن او و... ، عنصر حكومت جزء لا ینفك هر اجتماعی میباشد و بدون آن، زندگی بشری به بن بست جدّی میرسد. كتاب «جمهوریت» افلاطون و «سیاست» ارسطو و «مدینه فاضله» ابو نصر فارابی، شاهد آن است كه مقوله سیاست از دیر باز دغدغه جدّی متفكران بزرگ بوده است. (2)
امیر المؤمنین علی علیه السلام در مقابل خوارج كه شعار «لا حكم الّا للّه» را سر میدادند و حكومت اسلامی را نفی میكردند، وجود حكومت را یك مسئله مهم و حیاتی به شمار آورده و فرموده است: «إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ؛ (3) مردم ناچارند كه یك حاكم داشته باشند، خواه نیكوكار باشد یا بدكار.»
بر خلاف قول دشمنان اسلام كه خواهان حذف اسلام از میدان سیاست و تبدیل آن به دینی فردی و انزوا طلب میباشند، اسلام دارای یك اندیشه سیاسی جامع و حساب شده است كه تمامی ابعاد زندگی اجتماعی را در بر میگیرد. و معلوم است كه جدا كردن دین مقدس اسلام از عرصه حكومت و سیاست، موجب تحریف آن و در نهایت، تسلّط اجانب و استكبار بر كل جامعه اسلامی خواهد شد. (4)
تربیت سیاسی در قرآن
در واقع، همه انبیاء الهی، مبلّغان حكومت دینی و معنوی عصر خویش بوده اند و وظیفه داشته اند كه علاوه بر ترویج آموزههای الهی به جامعه خویش، با طاغوت زمان خود مبارزه كنند و در صورت امكان، دست به تشكیل حكومت دینی و الهی بزنند و مردم نیز مكلف بوده اند كه حق حاكمیت انبیاء الهی را كه متكی بر پشتوانههای قدرتمند شرعی و عقلی بوده است، به رسمیت بشناسند؛ چنان كه قرآن كریم میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِیطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ»؛ (5) «هیچ پیامبری را نفرستادیم، مرگ آنكه به فرمان خدا، اطاعت شود.»
در قرآن، هیچ گونه حاكمیت و خلافتی برای غیر انبیاء و اوصیاء و برگزیدگان الهی قرار داده نشده است و خداوند در جاهای مختلف اشاره به نصب انبیاء الهی برای حكومت بر مردم میكند؛ چنان كه به حضرت داودعلیه السلام دستور داده شد كه تشكیل حكومت دهد و امر خلافت الهی را بر عهده گیرد: «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَینَ النَّاسِ بِالْحَقِّ»؛ (6) «ای داود! ما تو را جانشین در زمین قرار دادیم، پس در بین مردم به حق داوری كن!»
قرآن كریم آن قدر به مسئله سیاست و حكومت اهمیت داده است كه در آخرین حج پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله، به وی دستور میدهد كه جانشین بعد از خویش در امر حكومت داری و خلافت (حضرت علی علیه السلام) را معرفی كن! و گرنه تمام زحمات بیست و سه ساله تو با عدم اعلام این مطلب، هیچ ارزشی نخواهد داشت: «یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»؛ (7) «ای رسول! آنچه را كه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده است، ابلاغ كن، و اگر [آن را] انجام ندهی، رسالت الهی را ابلاغ نكرده ای.»
تربیت سیاسی جامعه توسط اهل بیت علیهم السلام
پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله و امامان معصوم علیهم السلام، علاوه بر هدایت معنوی و تأكید بر مسائل اعتقادی، اخلاقی و فقهی، خود به عنوان خلیفه مشروع الهی، هیچ گاه از مبارزه با طواغیت زمان خویش و سعی در تشكیل حكومت و نظام اسلامی كوتاهی نمیكردند و روح ولایت پذیری و توجه به مسائل حكومتی و بین المللی را در رأس مسئولیتهای خویش، در بین امت اسلام ترویج میكردند. پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله بعد از ورود تاریخی خود به مدینه، مسجد النبی را بر پا ساختند كه در واقع پایگاهی برای حزب اللّه و جایگاه مشورت برای مصالح مسلمانان و تبیین مسائل اجتماعی و حكومتی و بین المللی بود و در این پایگاه بود كه آن حضرت با خطبههای آتشین خود، نقشههای كفر و شرك و نفاق را بر ملا كرده، دكترین یك حكومت و نظام اسلامی را در جامعه تبلیغ میكردند. (8)
حضرت علی علیه السلام نیز علاوه بر تشكیل حكومت دینی و تربیت سیاسی افرادی چون مالك اشتر، سلمان فارسی و... ، امر حكومت داری و مسئولیت پذیری نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی و بین المللی را یك فرض لازم بر خود میدانستند و با تبلیغ و تبیین ولایت الهی در بین مردم، دخالت در مسائل سیاسی و حكومتی را بر اهل آن، یك فرض لازم میشمردند و میفرمودند: «اگر نبود پیمانی كه خداوند از علماء امّت گرفته كه در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی ستم دیدگان سكوت نكنند، من افسار شتر خلافت را رها میساختم و از آن صرف نظر میكردم... .» (9)
و امام حسین علیه السلام، هیچ گاه از تبلیغ و تبیین مسائل حكومتی و سیاسی غافل نبودند و علاوه بر تربیت اخلاقی و عرفانی پیروان خود، آشنایی امت اسلام را با آموزههای سیاسی و اجتماعی، در رأس فعالیتهای خویش قرار میدادند و جالب است كه آن امام بزرگوار، در كنگره عظیم حج و در كنار خانه خدا، به تبلیغ مسائل حكومتی و بین المللی پرداختند و خط نفاق و كفر را رسوا كردند و چنین فرمودند: «مصیبت شما عالمان امّت از همه بیشتر است. زمام امور حكومت، باید در دست كسی باشد كه عالم به احكام خدا و امین بر حلال و حرام اوست؛ ولی شما ستمگران را بر مقدرات خود مسلط ساخته اید و امور خدا (حكومت) را به آنها تسلیم كردید تا حلال و حرام را در هم آمیزند و در شهوات خود غوطه بخورند. همه كشور اسلامی در قبضه آنهاست و دستشان در همه جا باز است و مردم برده آنان هستند و هر ظلمی بر آنان كند، مردم نمیتوانند از خود دفاع كنند... .» (10)
تربیت سیاسی جامعه از دیدگاه امام و رهبری
حضرت امام خمینی رحمه الله، همواره حفظ نظام اسلامی و تلاش برای گسترش و تبلیغ اسلام و مسائل حكومتی و اجتماعی آن را یك تكلیف شرعی میدانستند و میفرمودند: «آنچه در این حكومت مطرح است، اسلام و احكام مترقی آن است كه بر ملت ایران است كه در حفظ آن بكوشند كه حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است. طایفهای هستند كه اسلام را از حكومت و سیاست جدا میدانند. آنها باید بدانند كه قرآن كریم و سنت رسول الله صلی الله علیه وآله آن قدر كه در حكومت و سیاست احكام دارد، در سایر چیزها ندارن د... .» (11)
مقام معظم رهبری نیز در مورد اهمیت مسائل حكومتی و وظیفه مبلّغان اسلامی نسبت به آن، چنین میفرمایند: «امروز طلبه نباید از مسائل جهانی بی اطلاع بماند؛ باید در متن مسائل سیاسی قرار داشته باشید! اما نه اینكه كار سیاست، شما را از درس باز دارد؛ درس اصل كار ماست. در عین حال، باید در سیاست هم وارد باشید! مسئله، مسئله نظام اسلامی و دیدگاه تمام مسلمانان دنیاست. اگر حضرت امام، عالم به زمان نبود، تا حالا صدها طوفان، این مملكت و انقلاب و نهضت را از بین برده بود... .» (12)
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) صف / 9.
2) حكومت اسلامی، احمد واعظی، چاپ زیتون، تابستان 1380، ص 16.
3) نهج البلاغة، خ 40.
4) حكومت اسلامی، ص 23.
5) نساء / 64.
6) ص / 26.
7) مائده / 67.
8) فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، بوستان كتاب قم، چاپ هیجدهم، 1382، ج 1، صص 451 - 452.
9) نهج البلاغة، خ 3 (خطبه شقشقیه) .
10) تحف العقول، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین، ص 237.
11) وصیت نامه الهی - سیاسی امام خمینی رحمه الله، انتشارات احیاء كتاب، چاپ سوم، ص 14 و 18.
12) حوزه و روحانیت، دفتر مقام معظم رهبری، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1375، ج 1، ص 216.
افزودن دیدگاه جدید