رفتن به محتوای اصلی
ابوالفضل يغمايي

رفق ومدارا

تاریخ انتشار:
به‎واسطة رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگ‎دل بودی از اطراف تو پراکنده می‎شدند.
refgh

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ …؛[1]
به‎واسطة رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگ‎دل بودی از اطراف تو پراکنده می‎شدند.

مفهوم‎شناسی

نرمی و ملایمت در برخورد، سازگاری،[2] لطف کردن، آزرم داشتن، نیکویی و مهربانی[3] از جمله معانی رفق و مداراست.
مدارا از مادّة «دَری» یا «درأ» اشتقاق یافته است. «دری» به معنای آگاهی و شناختی است که از راه مقدّماتی پنهان و غیر معمول به‎دست می‎آید.[4] از این رو، دربارة صید آهو از راه حیله و مقدّمات غیرمعلوم گفته می‎شود: «دریتُ الظبی».[5] «درأ» نیز در اصل به معنای «دفع کردن» است.[6] بر اساس این، واژة «مدارا» که به معنای «ملاطفت و برخورد نرم» است،[7] اگر از مادّة »دری» باشد با معنای اصلی آن در «دریت الظبی» تناسب دارد، گویی آدمی با تحمّل طرف مخالف و برخورد ملایم با او، وی را در کمند محبّت خویش گرفتار می‎سازد؛ و اگر از «درأ» مشتق باشد به این مناسبت است که آدمی با برخورد ملایم خویش، بدی او را دفع می‎کند.[8] بنابراین، در مدارا، مفهوم «پرهیز و احتیاط» نهفته است؛ از این رو، کاربرد بیشتر آن دربارة مخالفان و دشمنان است، برخلاف «رفق» که غالباً دربارة موافقان و دوستان و بیشتر از آن، دربارة غیر مخالفان کاربرد دارد.[9]
رفق در اصل، به معنای «نرمی و لطافت» در برابر «شدّت و خشونت» است.[10] در همة موارد کاربرد آن، مفهوم «نرمی و راحتی» را دربردارد.[11] از آن‎جا که به‎طور معمول، میانه‎روی در انجام کارها، سهولت، نیکی و استحکام عمل را در پی دارد، واژة رفق به معنای «میانه‎روی»، «حسن انجام‎دادن عمل» و «اِحکام عمل» نیز به‎کار رفته است.[12]

تفسیر آیه

«فظّ» در لغت به معنای کسی است که سخنانش تند و خشن است و «غیظ القلب» به کسی می‌گویند، که سنگ‌دل می‌باشد و عملاً انعطاف و محبّتی نشان نمی‌دهد؛ بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو به معنای خشونت است؛ امّا یکی غالباً در مورد خشونت در سخن و دیگری در مورد خشونت در عمل به کار می‌رود؛ به این ترتیب، خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر (ص) و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنه‌کار می‌کند. این نرمش و رفق و برخوردمدارای، یکی از مزایای فوق‌العاده اخلاقی پیامبر اکرم (ص) است؛ البته آثار و پیامدهایی هم دارد که آیه به آنها اشاره دارد؛ چنان‌که اگر مردم نسبت به پیامبر (ص) بی‌وفائی‌ها کردند و مصائبی چون جنگ، برای آن حضرت پیش آوردند باید از حق خودش بگذرد و از گناه آنها درگذرد و از پیشگاه خدا طلب غفران نماید.[13]

پیام‎های آیه

1. نرمش یک هدیة الهی است (فبما رحمة من الله لنت لهم).
2. افراد سنگ‎دل و سخت‎گیر نمی‎توانند مردم‎داری کنند.
3. رهبری و مدیریّت صحیح با جذب و عطوفت همراه است.
4. در مدیریّت گاهی نرمش لازم است (واعف) و گاهی شدّت و خشونت نیاز است (واغلظ علیهم).[14]
رسول خدا(ص) در این باره می‎فرماید: «انسان مؤمن، نرم‎خو، ملایم، باگذشت و دارای اخلاق نیک است».[15]
طبق روایات، آنان که در زندگی اجتماعی خود، شیوه‎ای جز خشونت ندارند، از جرگة «شیعیان واقعی» خارج‎اند.[16]
با وجود این، به همان اندازه که خوش‎خلقی و مدارای دین‎داران در طول تاریخ، موجب گسترش دین‎داری در میان جامعة بشری بوده است، توسّل به زور و خشونت، به‎ویژه از سوی پیروان مسیحیّت تحریف شده، نیز موجب دین‎گریزی و گرایش به مادّی‎گری فراهم شده است.

آیات و عناوین مرتبط

در فرهنگ قرآن عنوان رفق و مدارا نیست، ولی آیات مرتبط را می‎توان از عناوین تساهل و تسامح و معاشرت استفاده کرد.
تساهل و تسامح با اهل کتاب:

 (آل‎عمران، 64 ـ 66)؛ تساهل و تسامح با دشمنان: (فصّلت، 33 ـ 34)؛

 تساهل و تسامح با کافران: (سبا، 24).[17]

آداب معاشرت:

 اجتناب از اختلاف: (آل‎عمران، 103؛ انفال، 26)؛ اجتناب از اذیّت: (بقره، 263)؛ اجتناب از استهزا: (بقره، 14 ـ 15)؛ اجتناب از افترا: (نساء، 20)؛ اجتناب از القاب بد: (حجرات، 11)؛

 خوش خلقی:

 (آل‎عمران، 159)؛ سخن نیک: (بقره، 83)؛ صبر: (مزّمّل، 10)؛ صداقت: (نور، 119)؛ عدالت: (نساء، 137).[18]

طبق روایات، آنان که در زندگی اجتماعی خود، شیوه‎ای جز خشونت ندارند، از جرگة «شیعیان واقعی» خارج‎اند.
با وجود این، به همان اندازه که خوش‎خلقی و مدارای دین‎داران در طول تاریخ، موجب گسترش دین‎داری در میان جامعة بشری بوده است، توسّل به زور و خشونت، به‎ویژه از سوی پیروان مسیحیّت تحریف شده، نیز موجب دین‎گریزی و گرایش به مادّی‎گری فراهم شده است.

ارزش مدارا در کلام معصومان:

پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من به مدارای با مردم مأمورم، چنان‎که به تبلیغ رسالت».[19] خداوند در قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) می‎فرماید: «به واسطة رحمتی که از خدا به تو رسید تو نرم‎خو شدی و اگر خشن و تندخو و غلیظ‎القلب بودی مردم از اطراف تو پراکنده می‎شدند».[20] (یعنی عامل موفّقیّت و رمز نفوذت در مردم، مدارا و رفق است) از این‎رو، رفق و مدارا، نصف زندگی است.[21]
اگر «رفق» شکل می‎گرفت و به قیافة مخلوقی درمی‎آمد، از او زیباتر چیزی نبود.[22]
این سجیّة مردان کریم است که با مردم مدارا می‎کنند.[23]
اگر خداوند خیر خانواده‎ای را بخواهد، درهای رفق و مدارا را بر روی آنها باز می‎کند.[24]
کسی که بهره‎اش رفق و مدارا شد، از خیر دنیا و آخرت بهره‎مند شده است.[25]
عاقل‎ترین مردم، کسی است که رفق و مدارای او نسبت به مردم از دیگران شدیدتر باشد.[26]
مدارا، کلید رستگاری است.[27]
خداوند رفیق است و رفق را دوست دارد.[28]
اگر دوست داری اکرام و احترام شوی، پس نرم‎خو و ملایم باش و اگر خواستی توهین شوی، خشن باش.[29]

ارزشمندی مدارا و عفو

در برتری عفو و مدارا همین بس که در روایات هم‎ردیف ورع و تقوا شمرده شده است. کسی که از روحیّة سماحت و گذشت برخوردار نیست و در اثر کوچک‎ترین برخوردی، درگیر نزاع و کشمکش با افراد می‎شود و خشم و خشونت به کار می‎گیرد، نه تنها آسایش زندگی از او سلب می‎شود، بلکه به بسیاری از گناهان، لغزش‎ها و گاه جنایاتی بزرگ گرفتار می‎گردد که تا ابد در آتش ندامت آن خواهد سوخت؛ از این رو، در روایات، حلم و مدارا در ردیف ورع و تقوا ذکر شده است که به‎سان سپری در برابر گناهان عمل می‎کند و حتّی بدون آن، هیچ عمل نیکی به کمال خود نمی‎رسد. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل می‎کند که فرمود: «هر کس که در او سه خصلت نباشد، هیچ‎یک از اعمالش کامل نمی‎شود: ورع (و تقوایی) که او را از نافرمانی خدا بازدارد، اخلاق نیکی که با مردم مدارا کند و حلم (و بردباری) که نادانی نادان را دفع سازد».[30] بنابراین، قهر و جدایی دو مسلمان که بازتاب فقدان روحیّة عفو و سماحت است، حتّی مانع قبول شدن اعمال نیک دیگر نیز می‎شود؛ چنان‎که رسول خدا(ص) به ابوذر می‎فرماید: «ای ابوذر! از جدایی و ترک برادرت بپرهیز که در این حال، عمل (نیکی) قبول نمی‎شود».[31]

نمونه‎های رفق و مدارا

در برخوردها، چگونه با مردم رفق و مدارا کنیم؟
تبسّم، سلام‎کردن، مصافحه‎کردن، احوال‎پرسی از خود و خانواده، دل‎جویی، برخورد مناسب، چهرة گشاده، ظاهری شاداب، باطراوت و پاکیزه داشتن، خوش و بش کردن، لطایف حکمت‎آمیز گفتن، دعوت‎کردن و دعوت‎پذیرفتن، پاسخ مناسب و منطقی و به‎جا دادن، خداحافظی کردن، سلام‎رساندن، التماس دعا گفتن، آرزوی سلامتی کردن، تلفن کردن و خبرگرفتن مکرّر، در سختی‎ها شرکت‎کردن و یاری‎نمودن، شوخی‎کردن به اندازه‎ای که سبکی نیاورد، مشورت‎کردن، در کارها کمک‎کردن، در وقت بیماری عیادت‎کردن، در تفریحات و بازی‎ها و ورزش‎ها شرکت‎کردن تا حدّی که موجب وهن نشود، از غیبت، تهمت، ناسزا، عصبانیّت، بدزبانی، شتاب‎زدگی، خشونت، خودخواهی، تکبّر، طمع، سوءاستفاده کردن، ورّاجی‎کردن، مسخرگی و بیهودگی دوری‎گزیدن و در وقت اشتباه، عذرخواستن، و از خطاهای مخاطب گذشتن و عفو و صفح کردن و در راه رسیدن به کمال، تلاش و راهنمایی کردن و... همة اینها از موارد و مصادیق رفق و مدارا با مردم است.

قلمرو رفق

رفق و مدارا با مردم مطلوب و دارای فواید فراوان است، امّا به شرطی که پای حقّ شما در میان باشد؛ ولی آن‎جا که حقّ خدا و حقوق مردم در میان است، اگر مدارا کنی و حقوق آنان پایمال شود، جای مدارا نیست؛ در آن‎جا باید استوار و باصلابت بود و از حقّ خدا و مردم قاطعانه دفاع کرد. رفق، در واقع یک شیوه است برای رسیدن به مقصد، پس اگر به واسطة آن، اصل مقصد و هدف از بین می‎رود، جدّاً باید از آن دوری کرد. ممکن است افرادی به دلایلی از عطوفت و ملایمت انسان سوءاستفاده کنند، و بر گناه و جسارت خود بیفزایند با این افراد باید برخورد کرد و در برابر آنان قدرتمندانه ایستادگی کرد.
امام علی(ع) فرمود:
 «حلم» در اصل به معنای «خودنگه‎داری» و «آرامش نفس در برابر خشم و احساسات» است؛ به‎گونه‎ای که شخص، به‎راحتی به خشم نیاید و هنگام خشم، فرو بردن آن دشوار نباشد و چون در وقت خوابیدن، خشم و هیجانی وجود ندارد، به آن «حُلم» گویند و زمان بلوغ را که هیجان و اضطراب کودکی فروکش می‎کند، «حُلُم» نامند. بدین‎سان، کسی که فضیلت «حلم» را کسب نکرده و با دشواری خشم خود را فرو می‎برد، می‎گویند، تحلّم و کظم غیظ می‎کند (ر. ک: ابن فارس، معجم مقاییس اللّغه، ج 5، ص 184؛ مصطفوی، التحقیق، ج 2، ص 273 ـ 274؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ج 3، ص 169).
لایُقیمُ أمْرَ اللهِ سبحانَه إلّا مَنْ لایُصانِع ولایُضارِعُ ولایَتِّبِعُ المَطامِعَ؛[32]
فرمان خدای سبحان را برپا ندارد مگر آن‎که سازش‎کار نباشد و به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو طمع‎ها نگردد.
مؤمن باید در اصول اعتقادی خود سازش‎ناپذیر باشد.
سازش‎ناپذیری در اصول به معنای داشتن قاطعیّت، صلابت، انعطاف‎ناپذیری در اصول و مبانی دین و مذهب، ارزش‎ها و احکام الهی و حقوق مردم است.
به‎ویژه یکی از صفات ممتاز برای پیام‎گزار دینی، ایستادگی در برابر انحراف و کژی‎ها و قاطعیّت در اجرای اوامر الهی است؛ چنان‎که رسول خدا(ص) فرمود:
به خدا سوگند، اگر آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من قرار دهند (یعنی فرمانروایی همة جهان را به من دهند) که از تبلیغ آیین و از هدفم دست بردارم، هرگز چنین نخواهم کرد، و هدف خود را تعقیب می‎کنم، تا بر مشکلات پیروز شوم و به مقصد نهایی برسم و یا در راه هدف جان بسپارم.[33]
مهم‎ترین مواردی که لازم است مؤمن پرهیزکار دربارة آنها محکم و استوار باشد عبارتند از:
1. دربارة اصول و مبانی مذهب، هرگز راضی به کم‎ترین تحریف و انحراف در باورهای دینی، ارزش‎ها و احکام الهی نشود و با کسانی که ایمان و عقاید اسلامی را مورد تعرّض قرار می‎دهند، تسامح و تساهل روا مدارد.
2. در برابر انواع منکرات و گناهان، چه گناهان فردی و یا اجتماعی، بی‎تفاوت نبوده و به وظیفة امر به معروف و نهی از منکر عمل نماید.
امّا مواردی که سزاوار است آسان بگیرد و با گذشت باشد:
1. در مسائل و حقوق شخصی، با خانواده، همکاران و مردم با مهربانی و مدارا برخورد کند.
2. در مسائل فرعی دینی، آن مواردی که دین آسان گرفته بر خود و دیگران آسان بگیرد؛ مانند: مسئلة طهارت و نجاست، برخی از عبادات مثل نماز و روزه برای مسافر و بیمار و... .
آثار رفق و مدارا در کلام معصومان:
1. رفق و مدارا، موجب زیادی و برکت است.[34]
2. کسی که رفیق مردم باشد، آنچه از آنها می‎خواهد به دست می‎آورد.[35]
3. رفق، کلید بعضی از گرفتاری‎ها و ناچاری‎هاست.[36]
4. مدارا، سختی‎ها را آسان می‎کند.[37]
5. مدارا، موجب صلاح و رستگاری است.[38]
6. مدارا، اکرام آور است.[39]
7. مدارا، موجب دوستی به خود و برنامه‎های خود است.[40]
8. مدارا، کینه‎ها را می‎زداید.[41]
9. مدارا، راهی برای نفوذ در مردم و موفّقیّت در کار است.[42]
10. آنها که اهل مدارا هستند، از امدادهای الهی در دنیا و آخرت بهره‎مندند.[43]
11. رفق، منجر به سلامتی و صلح و صفا می‎شود.[44]
12. رفق، موجب رفاقت خدا در همة کارهاست.[45]
13. با کسب رفق و مدارا، بخشی از ایمان نصیب آدمی می‎شود.[46]

رفق و مدارا با مردم مطلوب و دارای فواید فراوان است، امّا به شرطی که پای حقّ شما در میان باشد؛ ولی آن‎جا که حقّ خدا و حقوق مردم در میان است، اگر مدارا کنی و حقوق آنان پایمال شود، جای مدارا نیست؛ در آن‎جا باید استوار و باصلابت بود و از حقّ خدا و مردم قاطعانه دفاع کرد.

حکایت

1. دزدی از باغ امام کاظم(ع)

متعب می‎گوید: امام کاظم(ع)در نخلستان خود مشغول بریدن شاخه‎های درختان بود. یکی از غلامان آن حضرت دسته‎ای از خوشه‎های خرما را برداشت و [به قصد دزدی] پشت دیوار باغ انداخت. من رفتم غلام را گرفتم و نزد حضرت آوردم و ماجرا را برای آن حضرت نقل کردم. امام کاظم(ع)به غلام رو کرد و فرمود: «آیا گرسنه‎ای؟» غلام گفت: نه آقای من! امام(ع) فرمود: «آیا برهنه‎ای؟» غلام گفت: نه مولای من! امام(ع) فرمود: «پس چرا آن خوشه‎های خرما را برداشتی؟» غلام گفت: دلم چنین خواست. امام(ع) فرمود: «آن خرماها برای تو باشد». سپس فرمود: «غلام را رها کنید».[47]

2. مدارا با اسیر

پس از آن‎که ابن ملجم مرادی، حضرت علی(ع)، نخستین شهید محراب را با ضربت شمشیر زهرآگین به شدّت مجروح کرد و آن حضرت در بستر شهادت قرار گرفت، حضرت در وصیّت‎نامه‎ای خطاب به امام حسن و امام حسین(ع) فرمود: «ای فرزندان عبدالمطّلب! مبادا پس از من دست به خون مسلمانان فرو برید و دست به کشتار بزنید و بگویید امیرمؤمنان کشته شد؛ بدانید جز کشندة من کس دیگری نباید کشته شود، درست بنگرید. اگر من از ضربت او مُردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر اعضای او را نبُرید. من از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: بپرهیزید از بریدن اعضای مرده، هرچند سگ درنده باشد».[48]

3. با پرستوها

درِ اتاق باز شد، نگاه کنیزک لغزید طرف باغچة گل‎ها. آرام بیرون آمد، کسی در حیاط نبود، نگاهی به اتاق آقا انداخت در باز بود، با خود فکر کرد که لابد کسی پیش آقاست. برگشت و به طرف باغچه آمد، نگاهش به پروانه‎ای افتاد با بال‎های رنگی. یک لحظه به دنبال پروانه دوید، روی گل زیبایی نشسته بود، در برابر گل سرش را خم کرد، چشم‎هایش را بست و بویید. انگشتان باریکش را به ساقة سبز گل تکیه داد و آرام چرخی داد. گل را چید و جلوتر رفت. گل دیگری چید و چند گل دیگر تا شد یک دسته گل زیبا. دست‎هایش پُر از هاگِ گل‎ها شد. آمد پشت در اتاق آقا و دست‎هایش را دراز کرد و گفت: بفرمایید آقا. آقا نگاه کرد. دست دراز کرد و گل‎ها را گرفت و بویید و به او نگاه کرد، چه زیبا چه رنگارنگ! کنیزک گفت: آقا! بهترین هدیه‎ها را به بهترین انسان‎ها می‎دهند. لبخندی صمیمی بر لبان آقا سبز شد، چند لحظه‎ای به او نگریست و زیر لب زمزمه کرد: تو آزادی دخترم![49] خدا آزادی را به تو داده است، چیزی زیباتر از آزادی نیست که در برابر گل‎های زیبا به تو هدیه شود. کنیزک به یاد پروانه و پرستو افتاد، نگران شد، با خود فکر می‎کرد که نکند از باغ خانة آقا از میان پروانه‎ها و گل‎های خوشبو بیرون برود. گفت: آقا! اگر آزادم پس بگذار بمانم. آقا گفت: تو آزادی. به طرف در برگشت، بقیّة حرف‎ها را نشنید، امّا حس کرد کسی می‎گوید: بمان با گُل‎ها یا برو با پرستوها.
انس بن مالک ـ راوی داستان ـ می‎گوید: به آقا (امام حسین(ع))[50] عرض کردم: آزادی یک دختر در برابر چند شاخة گل؟! فرمود: «خدا این‎گونه به ما آموخته است: «وإذا حیّیتم بتحیة فَحَیّوا بِأحْسَنَ منها أو ردّوها»؛[51] هرگاه به شما تحیّت و درود می‎گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (دست کم) به همان‎گونه پاسخ گویید».
امام(ع) در ادامه فرمود: «نیکوتر از درود وی، آزادی‎اش بود».[52]

شعر

یکی را چو سعدی دلی ساده بود
که با ساده‎رویی در افتاده بود
جفا بردی از دشمن سخت‎گوی
ز چوگانِ سختی بختی چو گوی
زکس چین بر ابرو نینداختی
ز یاری به تندی نپرداختی
یکی گفتش آخر تو را ننگ نیست
خبر زین همه سیلی و سنگ نیست
تن خویشتن سُغبه دونان کنند
ز دشمن تحمّل زبونان کنند
نشاید ز دشمن خطا درگذشت
که گویند یارا و مردی نداشت
بدو گفت شیدای شوریده سر
جوابی که شاید نبشتن به زر
دلم خانه مهر یارست و بس
از آن می‎نگنجد در آن کینِ کس[53]
* * *
آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروّت با دشمنان مدارا
(حافظ)

-------------------------------------------------------------------------------------

پي نوشت

1. اعتصامی، دیوان پروین، ص 108.
2. آل‎عمران، 159.
3. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ج 4، ص 3653.
4. معین، فرهنگ فارسی، ج 2، ص 1665 و عمید، فرهنگ عمید، ص 1243.
5. راغب، مفردات، ص 168.
6. ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 255.
7. جوهری، معجم مقاییس اللّغه، ج ، ص 271.
8. ابن منظور، لسان العرب، ج 14، ص 255.
9. همان.
10. برای نمونه، در این باره در روایات چنین آمده است: «لاتحملوا علی شیعتنا وارفقوا بهم» (کلینی، کافی، ج 8، ص 334)؛ «وأما المخالفون فیکلمهم بالمداراة» (مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 401)؛ البتّه واژة مدارا گاه در معنایی وسیع به‎کار می‎رود و هر دو را شامل می‎شود؛ مانند: «أمرنی ربّی بمداراة الناس» (کلینی، کافی، ج 3، ص 179).
11. خلیل، العین، ج 5، ص 149.
12. همان.
13. طریحی، مجمع البحرین، ج 5، ص 169 ـ 172.
14. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 3، ص 165.
15. قرائتی، تفسیر نور.
16.  عاملی، وسائل الشیعه، ج 8، ص 587.
17. همان، ص 588.
18. رفسنجانی، فرهنگ قرآن، ج 8، ص 66.
19. همان، ج 28، ص 406 ـ 421.
20. حرّانی، تحف العقول، ص 80.
21. آل عمران، 159.
22. قال الإمام الکاظم(ع): «الرفق نصف العیش» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7357).
23. قال رسول الله(ص): «لوکان الرفق خلقا یُری ما کان ممّا خلق الله شئ أحسن منه» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7358).
24. قال الإمام علی(ع): «الرفق بالاتباع من کرم الطباع» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7359).
25. قال رسول الله(ص): «إذا أراد الله بأهل بیت خیراً أدخل علیهم باب رفق» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7361).
26. قال رسول الله(ص): «من أعطی خطه من الرفق أعطی خطه من خیر الدنیا والآخرة» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7362).
27. قال رسول الله(ص): «أعقل الناس أشدّهم مداراةً للناس» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7363).
28. قال الإمام علی(ع): «الرفق مفتاح النجاح» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7365).
29. قال الإمام الباقر(ع) أو الإمام الصادق(ع): «إنّ الله رفیق یحب الرفق» (ری شهری، میزان الحکمه، ش 7377).
30. ری شهری، میزان الحکمه، ش 7396.
31. کلینی، کافی، ج 2، ص 116.
32. فتح، 29.
33. نهج‎البلاغه، حکمت 110.
34. سبحانی، فروغ ابدیت، ج 1، ص 267.
35. ری شهری، میزان الحکمه، ش 7389.
36. همان، ش 7390.
37. همان، ش 7391.
38. همان، ش 7394.
39. همان، ش 7395.
40. همان، ش 7396.
41. حجّتی، تعلیم و تربیت در اسلام، ج 2، ص 34.
42. همان.
43. همان..
44. همان.
45.  ری شهری، میزان الحکمه، ش 7392.
46. همان، ش 7381.
47. همان، ش 7382.
48. کلینی، کافی، ج 2، ص 108.
49. نهج‎البلاغه (دشتی)، ص 561، نامه 47.
50.  «أنتِ حُرّة لوجه الله».
51.  نظیر این حکایت دربارة امام حسن مجتبی(ع) نیز نقل شده است (ر. ک: بحارالانوار، ج 43، ص 343).
52. نساء، 86.
53. ماهنامة بشارت، ش 3، ص 46 ـ 47 و امین، اعیان الشیعه، ج 1، ص 579.

دیدگاه‌ها

حسن جعفری فرد 09:59 - 1401/09/07

سلام علیکم . بله جز این نیست فقط نرمی و رفق که پیامبر خدا (ص) توصیه کرده به اهل یقین و عقل هم حکم میکند که زیباتر از این
خصلت چیزی نداریم. از خداوند مهربان خواهانم این گوهر اخلاقی اگر لایقش باشیم را که مایه عزت و سلامتی است برای شما و این حقیر سراپا گناه مقدور نماید... بدرود

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.