رفتن به محتوای اصلی
مرضيه سليماني

طرحی از زندگی شهید بهشتی(ره) 1

تاریخ انتشار:
او متعلق به نسل متعهد و نگراني از روحانيون بود كه در نهايت به اصلاح ساختارهاي اجتماعي و سياسي از طريق انقلاب اسلامي پرداختند و راه كار علمي خويش را نيز در گسترش كار فرهنگي متمركز كردند...

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|

او متعلق به نسل متعهد و نگراني از روحانيون بود كه در نهايت به اصلاح ساختارهاي اجتماعي و سياسي از طريق انقلاب اسلامي پرداختند و راه كار علمي خويش را نيز در گسترش كار فرهنگي متمركز كردند.

من محمد حسيني بهشتي در دوّم آبان سال 1307 در شهر اصفهان در محلة لومبان متولّد شدم. پدرم روحاني بود و در هفته چند روز در شهر كار مي كرد و يك روز هم به يكي از روستاهاي نزديك، براي برگزاري نماز جماعت و انجام امور مردم مي رفت... (1) 

اين جستار، روايتي از آغاز زندگي دكتر بهشتي به قلم خود اوست. مي توان از اين فقره استنباط كرد كه خاستگاه اجتماعي و فرهنگي او، متعلق به طبقة متوسط سنّتي بوده و وي در متن علائق و معتقدات سنّتي خانواده اي از خاندان هاي متدين تشيع، در شهري كه تسلسل مكاتب و حوزه هاي آموزشي و فرهنگي همواره در آن موجود است پاي به عرصة حيات نهاد. بهشتي در چنين بستري، به سال هاي دهة 1320 خورشيدي، در حالي كه سنوات جواني را طي مي كرد، وارد شد. در تحصيلاتش نكته اي خاص و غريب نمي توان يافت، امّا اثر ذكاء و دهاء همراه با علاقه به پژوهش و پويش مستمر ديده مي شود.در همان زندگي نامة خود نوشت، فشردة اين دوران چنين تصوير شده است: 

تحصيلاتم را در يك مكتب خانه در سن چهار سالگي شروع كردم. خيلي سريع خواندن و نوشتن و نيز خواندن قرآن را ياد گرفتم و به عنوان كودكي تيزهوش معرفي شدم. بعد نوبت دبستان رسيد. دبستاني دولتي ثروت كه بعدها 15بهمن خوانده شد. امتحان ورودي را كه دادم براي كلاس ششم قبول شدم ولي چون سن من كم بود مرا در كلاس چهارم گذاشتند. در آن سال در امتحان ششم ابتدايي شهر، نفر دوم شدم. آن موقع همة كلاس هاي ششم را يكجا امتحان مي كردند. از آنجا به دبيرستان سعدي رفتم. سال اول و دوم را در دبيرستان گذراندم و اوايل سال دوم بود كه حوادث شهريور 1320 پيش آمد. با حوادث شهريور۱۳۲۰ علاقه و شوري در نوجوان ها براي يادگيري معارف اسلامي به وجود آمده بود... شوق من به رها كردن تحصيل و دنبال طلبگي رفتن زياد بود. در سال 1321 تحصيلات دبيرستاني را رها كردم و به مدرسة صدر اصفهان رفتم. (2)

بهشتي يك سال پس از سقوط رضاشاه، پاي به حوزة علميه نهاد. مدرسة صدر اصفهان، يكي از معتبرترين و جالب ترين نمونه هاي آموزش سنّت مدرسي تشيع در سدة اخير است و در حقيقت چنين مدارسي دريچة استمرار علوم حوزوي در شكل مطلوب و پايه اي محسوب مي شود. متأسفانه مجال بحث در اين باب نيست وگرنه نقش خاص اين پايگاه هاي درسي علوم ديني بهتر و عميق تر درك مي شد.(3) امّا نكتة باريك تر زمو اينجاست كه گام نهادن بهشتي در قدم گاه اصيل سنّت، به هيچ وجه موجب تعافل وي از ديگر آفات و امكانات فرهنگ نشد و وي دائماً مسيرها و تجربه هاي متعددي را مي آزمود.

اين مسئله ظرفيت فرهنگي و فكريش را بسيار افزود و او را چهره اي خاص و انحصاري بخشيد كه كمتر همانندي در عصر متأخر علماي شيعه برايش مي توان يافت. نخستين و بارزترين ويژگي اين مرد، اعتماد به نفس و اقتدار روحي و روانيش بود كه در نتيجه، استقلال و شخصيتي مستحكم از حركات و تفكراتش مي تراويد. تفاوت وي با ساير طلّاب و روحانيون و تغاير فكر ديني بهشتي را در اين جمله مي توان عيان ديد و با تمام ادوار زندگي اش سنجيد: من هيچ گاه در تمام عمرم از راه دين ارتزاق نكرده ام. اين نكته سرلوحة اغلب فعاليت هاي وي بود و چنان بدان وفاداري نشان مي داد كه بعدها وقتي قرار شد دبيري دبيرستان را برعهده گيرد، صراحتاً مي گقت: دبير تعليمات ديني نخواهم شد زيرا نمي خواهم هيچ گاه از راه دين ارتزاق كنم. (4) 

دكتر بهشتي به شكل حيرت انگيزي شوق آموختن داشت و در همان مدرسة صدر، در حالي كه تنها 18سال داشت دروس سطح عالي را تمام كرد. آن گاه راهي حوزة علميه قم شد و در اين حوزه، باقي ماندة سطح را نزد مجتهدين و فقهاي عالي مقام آن زمان مانند مرحوم آيت الله محقق يزدي، آيت الله حاج شيخ مرتضي حائري يزدي و درس خارج فقه و اصول را نزد مرحوم آيت الله بروجردي و مرحوم آيت آلله حاج سيدمحمدتقي خراساني حاضر شدند... (5)

در اين دوران، بهشتي با طلّاب تيزهوش و صاحب قريحه اي هم درس بود كه برخي از آنان به چهره هايي نام دار و برجسته بدل شدند. از جمله مرتضي مطهري، حسينعلي منتظري، موسي صدر، علي مشكيني و... كه نقش آفريناني برجسته در دهه هاي بعد بودند. بهشتي امّا مطالعات و تحصيلات وسيع تري را نيز دنبال مي كرد.

از جمله دورة متوسطه را تمام كرد و زبان انگليسي را هم آموخت و گام به ادارة فرهنگ نهاد. در سال 1330 دبير زبان انگليسي در دبيرستان هاي قم شد، در حالي كه اين كار براي يك روحاني امري غيرعادي بود كه نه شغل و نه درسي كه برگزيده بود، در ميان طلاب و روحانيون متداول نبود. او تحصيلات جديد را نيز دنبال مي كرد و حتي مدتي قبل آغاز كرده بود. از سال 1327 ه.ش به تحصيل علوم جديد نيز ادامه داد. پس از گرفتن ديپلم به دانشگاه راه يافت و در دانشكدة علوم معقول و منقول كه اكنون دانشكدة الهيات و معارف اسلامي نام گرفته است به تحصيل ادامه داد و در سال 1330 ش. موفق به اخذ مدرك ليسانس شد.

در دوران تحصيل در دانشكده مدتي را در تهران گذراند و به تكميل زبان انگليسي نيز پرداخت. (6) پس از پايان درس در تهران، به قم بازگشت و در همين زمان بود كه در دبيرستان حكيم نظامي دبير انگليسي شد. در اين زمان كوشيد تا عمقي به مطالعات و تفكر خود بدهد. قم در اين دوره مستعد پرورش طلاب متفكر بود و برخلاف مدتي قبل كه صرفاً دريچة فقه و اصول باز بود، چند درس مهم فلسفه، عرفان، كلام و تفسير نيز در آن گفته مي شد و مدرسان مؤسس و صاحب سبكي پا يه ميدان نهاده بودند. بهشتي مي گويد: از سال 1330 تا 1335 بيشتر به كار فلسفي پرداختم و به درس استاد علامه طباطبايي، به درس اسفار و شفاي ايشان مي رفتم.

اسفار ملاصدرا و شفاي ابن سينا، و همچنين شب هاي پنج شنبه و جمعه با عده اي از برادران، مرحوم استاد مطهري و آيت الله منتظري و عده ديگري جلسه بحث گرم و پرشور و سازنده اي داشتيم. پنج سال طول كشيد كه ماحصل آن به صورت متن كتاب روش رئاليسم تنظيم و منتشر شد. (7)

دكتر بهشتي در همين ايام به تدريج توان سازماندهي و مديريت خود را به آزمون نهاد. نخست در سال 1333 همراه با جمعي از دوستانش دبيرستان دين و دانش را در قم تأسيس كردند. كه خود وي شخصاً سرپرستي و رياست آن را برعهده داشت. در سال هاي 1335 تا 1338 دروس دورة عالي دانشگاه را نيز طي كرد و دكتري فلسفه و الهيات را در دانشكدة معقول و منقول گذراند. از اين پس وارد فضاي فرهنگي اجتماعي و مبارزات سياسي شد. كاري كه طلعية آن در سال 1339 با تأسيس كانون اسلامي دانش آموزان و فرهنگيان قم آغاز شد و همراه با دكتر محمد مفتح و گروهي ديگر از هم فكران به سخنراني و تشكيل جلسات تبليغي و ديني مي پرداخت.(8) اين فعاليت ها سال هاي طولاني سرلوحة كار وي بود و بعد با تأليف و تحقيق در معارف و علوم ديني گسترش يافت.

دقت در حيات و شرايط فعاليت فكري و فرهنگي دكتر بهشتي بيانگر اين است كه وي عالمي نوگرا و نوانديش بود. تفاوت منش و مشاغل و كيفيت دانسته هايش نيز مؤيد همين امر است. او متعلق به همان نسل متعهد و نگراني از روحانيون بود كه در نهايت به اصلاح ساختارهاي اجتماعي و سياسي از طريق انقلاب اسلامي پرداختند و راه كار علمي خويش را نيز در گسترش كار فرهنگي متمركز كردند. بهشتي عالي ترين دوره هاي علوم سنتي در حوزه ها را خوانده و به واقع مجتهدي عالي رتبه بود. امّا از همان ايام، سوداي نوگرايي و درك مسائل زمان و مقتضيات جديد داشت، به همين دليل رغبتي تام به تحصيل در دانشگاه و آموختن زبان هاي فرنگي نشان داد. در انيجانب چند مورد از فعاليت هاي وي را كه تأثير مستقيم برگرايشات نوين ديني در دهه هاي 30 تا 50 داشته مورد بررسي قرار مي دهيم: 

- دكتر بهشتي مدرسة دين و دانش قم را تأسيس كرد(سال 133ش) و آموزش هاي ديني به صورت جديد را براي نسل جوان وجهة همت خود قرار داد. 
- در سال 1342، شوراي فقهي و سياسي جمعيت هاي مؤتلفه اسلامي را همراه با استاد مطهري، و حجت الاسلام انواري و مولايي تشكيل داد و مدرسة علميه حقاني را به صورت جديد سامان دادند. 
- در سال هاي 1343و بعداً در سال هاي 1349 و 1350، همراه با دكتر محمدجواد باهنر و دكتر علي گلزاده غفوري و سيدرضا برقعي، به تأليف كتب تعليمات ديني مدارس راهنمايي و متوسطه را تدوين و تهيه كرد. 
- در سال 1344 ش. به تقاضاي آيت الله سيدمحمد هادي ميلاني و برخي ديگر از مراجع تقليد، به آلمان رفته و در مسجد ايرانيان هامبورگ به فعاليت هاي ديني و تبليغي پرداخت. دكتر بهشتي نام اين مسجد را به مركز اسلامي هامبورگ تغيير داد و حوزة فعاليت آن مركز را به بسياري از شهرهاي ديگر آلمان نيز گسترش داد. 
- سفرهاي ديني و مطالعاتي به مكّه، سوريه، لبنان و تركيه داشت و با مراكز اهل سنت و دانشمندان دين پژوه روحانيون اين كشورها ديدار داشت. 
- در سال 1350 جلسات تفسير قرآن را در مركزي به نام مكتب قرآن راه اندازي نمود. 
- سازماندهي جامعه روحانيت مبارز تهران را در سال 1356 آغاز كرد. 
- 1357 ، عضويت و سازمان دهي شوراي انقلاب را در رأس انقلاب اسلامي در كارنامة خود ثبت كرد.

بجز موارد فوق، دكتر بهشتي آثار و مكتوبات متعددي را شخصاً يا مع الواسطه نگاشته و منتشر نمود كه در اين آثار نيز روح نوگراي تفكر بهشتي قابل ملاحظه است. نخستين جلوه هاي اين آثار، مقالات دكتر بهشتي در دهة سي در مجلّة مكتب اسلامي بود. سپس در مجلة مكتب تشيع كه اكبر هاشمي رفسنجاني مدير آن بود. در سال 1338، جلسات موسوم به گفتار ماه را در تهران تشكيل داد كه غالباً هر سخنراني به يك كتاب با موضوعات نوين و روزآمد بدل مي شد. در دهة چهل كتب متعددي به عنوان آموزشي تعليمات ديني براي مدارس سراسر كشور تدوين كرد كه به كلّي با آنچه تا اين مقطع تدريس مي شد متفاوت بود. امّا حوزه هاي نگارش وي بسيار وسيع تر بود. برخي ديگر از آثار وي بدين قرار تاكنون منتشر شده است: 

۱ - خدا از ديدگاه قرآن، 2- نماز چيست، 3- بانكداري و قوانين مالي اسلام، 4- روحانيت در اسلام و در ميان مسلمين، 5- مبارز پيروز، 6- شناخت دين، 7- نقش ايمان در زندگي انسان، 8- شناخت، 9- مالكيت، 10- مجموعه سخنرانيها، گفتگوها و مقالات. 
 

پي نوشتها:
-------------------------------------------

۱و۲- او به تنهايي يك امّت بود ، واحد فرهنگي بنياد شهيد، جلد اول، تيرماه 1361، ص۵۴ و نيز مقدمة كتاب سخنراني هاي شهيد مظلوم آيت الله بهشتي ، انتشارات سيدجمال، بي تا، صفحه 7. 
۳ - براي اطلاعات بيشتر ر.ك به مقالة: مدارس علميه اصفهان ، فرهنگ اسلامي، بهار 1367، صفحات 109 تا 118. 
۴و۵- گفتگو با محمدرضا بهشتي فرزند شهيد بهشتي، به ياد شهداي هفتم تير ، حزب جمهوري اسلامي، 1360، ص۱۱. 
۶ - دائره المعارف تشيع، نشر شهيد سعيد محبي، چاپ دوم 1380، جلد 3، ص 535. 
۷ - زندگي نامه خودنوشت، مأخذ،۱ ص۵۶. 
۸ - علماي مجاهد، محمدحسن رجبي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1282، ص۱۳۳.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.