شور کربلایی عامل توسعه و تثبیت شعور عاشورایی است
گزارش بلاغ به نقل از خبرگزاری شبستان: شعوری که عاشورا به آن نیاز دارد، تضمین کننده اش همان شور و التهاب است. آنچه به این شعور حیات می دهد و آن را از مفهوم خشک و غیر جذاب بیرون می آورد، همان شورها و حرکت ها و سینه زدن ها و گریستن هاست. البته مسلم است که اگر این التهاب ها و شورها بدون شعور باشد از آن محتوای اصیل و از آن سرچشمه حقیقی دور خواهد شد. از آن طرف هم اگر آن شعور بدون شور باشد آرام آرام عوامل توسعه و تثبیت خود را از دست می دهد و در درازمدت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، ضمن این که در کوتاه مدت هم هواداران خود را از دست می دهد.
حالا شما وقتی به سنت اهل بیت (ع) به عنوان یک مشی و سلوک مرجع مراجعه می کنید می بینید آن جا شور و شعور در پیوند با هم قرار گرفته اند و توأمان با هم هستند. شعور به عنوان محور اصلی مناسک و شور، حامل آن حیات و پویایی و رسوخ دادن این فرهنگ در دل ها و توسعه اش در اقشار مختلف، از طرف دیگرکسانی که قائل به این تفکیک هستند دقت نمی کنند اگر اشک برای امام حسین (ع) نباشد و آن اشک ها خشک شود، محرم و فضای فرهنگ حسینی تبدیل به یک کلاس درس محدود می شود.
بخش اول گفتگوی ما با آیت الله مهدی هادوی تهرانی، مجتهد علوم حوزوی، دکترای علوم اسلامی و مدیر گروه فلسفه رواق حکمت به بررسی رابطه میان مناسک و جوهره نهضت عاشورا و شبهاتی که اخیرا در فضاهای مجازی در تفکیک میان شور و شعور در بزرگداشت این نهضت مطرح شده می پردازد.
یکی از مهم ترین پیونددهنده های ما در حال حاضر به واقعه عاشورا و قیام حضرت اباعبدالله (ع)، مناسک و مراسم های عاشورایی است. مایلم بدانم دیدگاه تان درباره رابطه میان مناسک و یک رخداد عظیم تاریخی مثل عاشورا چیست و اصلا یک رخداد تاریخی چرا باید به مناسک متصل باشد؟
یک رخداد تاریخی همان گونه که از اسمش پیداست، امری است که در زمان خاص آغاز می شود و در زمان معین به پایان می رسد اما همان حادثه تاریخی وقتی می خواهد تبدیل به فرهنگ شود و آثارش از زمان و مکان مشخص فراتر رود، در قالبی قرار می گیرد که ماندگاری اش تضمین شود، آن قالب همان مناسک است. مناسکی که اهل بیت (ع)، پیروان شان را تشویق می کردند به برگزاری شان و به یک معنا خودشان اولین پایه گذاران همین عزاداری ها و مناسک و مراسم بودند.
در واقع اگر این فرهنگ بخواهد تبدیل به قلب تپنده شود و آثارش را در همه زمان ها با خود داشته باشد باید در قالب مناسک درآید. آن مناسک، قالب کلی عزاداری هاست و در متن و بطن خودش، بیان حقایق عاشورا و زنده نگه داشتن ارزش ها و شعارهای عاشورایی را پرورانده است.
شما وقتی به سیره اهل بیت (ع) نگاه می کنید می بینید به موضوع مناسک عاشورایی بسیار اهمیت می دهند. این طور نیست که عزاداری برای سیدالشهدا (ع)، امر روبنایی و تشریفاتی باشد. شما وقتی به تاریخ رجوع می کنید می بینید امام صادق (ع) مجالس عزاداری می گرفتند. در خانه شان، پرده ای می زدند. یک طرف خانم ها حضور داشتند و یک طرف آقایان. شاعری در مجلس حضور می یافت و در رثای شهیدان کربلا شعر می خواند. شکل اولیه برگزاری مناسک آن زمان این گونه بود. در واقع مراسم هایی که از سوی ائمه ما برگزار می شد، مبتنی بود بر بازخوانی و بازسازی حوادث کربلا به زبان شعر که هنر رایج زمان بود اما معلوم است این شکل از برگزاری مراسم در طول زمان قهرا با توجه به گوناگونی فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها تغییر پیدا کرد و نحوه عزاداری ها در مناطق مختلف با همدیگر متفاوت شد.
ما از معصوم (ع) این روایت را داریم که از عزاداران خواستند آن گونه که عادت و سنت و آیین خودشان است بر طبق آن سنت ها عزاداری کنند. آن سنت ها به واقع قالب و کلیتی بوده و محتوای عاشورا در آن قالب قرار می گرفته است. در واقع سنت های عزاداری بستر فرهنگی برای ماندگاری مفاهیم عاشورایی هستند و چون با ساخت و بافت فرهنگی مزبور هماهنگی دارند توسط آن فرهنگ پذیرفته و تثبیت می شوند و در راستای آن فرهنگ، نقش خود را ایفا می کنند.
موضع حضرتعالی در این باره دقیق است اما نکته ای که وجود دارد این است که گاهی این قالب خود به محتوا تبدیل می شود یا این طور بگویم که محتوای عاشورایی متأثر از رنگ و بوی قالب خرده فرهنگ ها و آیین ها و گاه خرافه ها می شود و به رنگ همان درمی آید. دیدگاه تان در این باره چیست؟
موضوعی که مطرح می کنید بحث بدعت هاست. گاهی برخی آداب، خارج از دین و به صورت محتوای غیر دینی و ضد دینی ممکن است در بسترهای عزاداری و مناسک نفوذ پیدا کند. مسلما حساسیت اصلی برای همه ما این است که آن ارزش هایی که در قالب مناسک ارائه می شود دچار تحریف و اعوجاج نشود اما در عین حال نمی شود سلیقه ها و ذوق ها را هم محدود کنیم. به این معنا که هم اشکال متنوع مناسک، مطابق با ذائقه هر قوم، ملت یا فرهنگ را داشته باشیم و هم حواس مان به این نکته باشد که این گوناگونی و تنوع مناسک در زیر ضوابط کلی شریعت و معیارهایش صورت گیرد که در آن صورت اشکالی به وجود نخواهد آمد.
این که شیعیان حقیقی علی علیه السلام و ره پویان فرهنگ علوی و حسینی با غیرت نسبت به پاسداری ارزش های کربلا برخورد کنند امر طبیعی است. مصلحان غیور هم همواره نسبت به تحریف این ارزش ها حساس بوده اند که مسلما نقش علمای برجسته دینی به ویژه آیت الله مطهری در روزگار ما در این باره برجسته است. موضوع تحریف هم به باور بنده یک موضوع همه زمانی است. اخیرا در سایت ها، شبکه های مجازی و نرم افزاری های ارتباطی تلفن های همراه، کامنت ها و متن هایی با محتوای مشابه منتشر می شد که البته جهت گیری زیرکانه ای داشت. در این متن ها به نام نوع خواهی و انسان دوستی، گاهی حتی از زبان امام حسین (ع) با این پیش فرض که اگر امام امروز بود چه می کرد می آمد که من به اشک های شما نیاز ندارم یا من به اشک پاک کردن نیاز دارم. من به نذرهای شما نیاز ندارم من به ساختن مدرسه نیاز دارم. فصل مشترک شان هم این بود که امام حسین (ع) به شور نیاز ندارد به شعور نیاز دارد. دیدگاه تان درباره این قیاس ها و انفکاک ها چیست؟
قطعا پیام اصلی و اصیل عاشورا، حفظ ارزش ها و مفاهیمی است که این ارزش ها و مفاهیم جوهر دین و جوهر رفتار و موضع گیری اهل بیت (ع) را تشکیل می دهد اما این شعوری که عاشورا به آن نیاز دارد، تضمین کننده اش همان شور و التهاب است. آنچه به این شعور حیات می دهد و آن را از مفهوم خشک و غیر جذاب بیرون می آورد، همان شورها و حرکت ها و سینه زدن ها و گریستن هاست. البته مسلم است که اگر این التهاب ها و شورها بدون شعور باشد از آن محتوای اصیل و از آن سرچشمه حقیقی دور خواهد شد. از آن طرف هم اگر آن شعور بدون شور باشد آرام آرام عوامل توسعه و تثبیت خود را از دست می دهد و در درازمدت نمی تواند به حیات خود ادامه دهد، ضمن این که در کوتاه مدت هم هواداران خود را از دست می دهد.
حالا شما وقتی به سنت اهل بیت (ع) به عنوان یک مشی و سلوک مرجع مراجعه می کنید می بینید آن جا شور و شعور در پیوند با هم قرار گرفته اند و توأمان با هم هستند. شعور به عنوان محور اصلی مناسک و شور، حامل آن حیات و پویایی و رسوخ دادن این فرهنگ در دل ها و توسعه اش در اقشار مختلف .
از طرف دیگرکسانی که قائل به این تفکیک هستند دقت نمی کنند اگر اشک برای امام حسین (ع) نباشد و آن اشک ها خشک شود، محرم و فضای فرهنگ حسینی تبدیل به یک کلاس درس محدود می شود. شما وقتی یک کلاس درس برپا می کنید انتظار ندارید که میلیون ها آدم در آن کلاس حضور داشته باشند. ظرفیت کلاس درس همیشه محدود است و مخاطبان خاص خود را هم دارد اما وقتی شور و شعور با هم عجین می شود شما همان کلاس درس را دارید اما آن را در یک فضای وسیع به اندازه همه انسان هایی که می توانند مخاطب پیام های عاشورایی باشند برپا می کنید، کلاسی که نه در یک مکان خاص برگزار می شود و نه زمان خاصی دارد که بگویید در فلان ساعت و فلان روز آغاز می شود و به سرانجام می رسد
افزودن دیدگاه جدید