روز عاشورا و بعد از شهادت علی اکبر(ع)، حضرت قاسم(ع) در حالیکه صورتش مانند پاره ماه میدرخشید، با بر لبداشتن شعرهای حماسی، پا به صحنه نبرد گذاشت.
یادداشت تبلیغی
یکی از سپاهیان عمر سعد درباره نحوه شهادت جانسوز حضرت قاسم(ع) می گوید: حسین(ع) را دیدم که خود را به بالین قاسم رسانده و می فرمود: از رحمت خدا به دور باشند، قومی که تو را کشتند.
اسم بن الحسن: «وَ أَنَا فى مَنْ یُقْتَلُ؟» آیا من جزء کشته شدگان هستم یا نیستم؟ حالا ببینید آرزویش چیست؟ آقا جوابش را نداد، فرمود: اول من از تو یک سؤال مى کنم جواب مرا بده.
همه انذارها و بشارت های حضرت در این آیه خلاصه می شود که می فرماید: «أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنَّنِی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ»
توحید در رأس اعتقادات ماست منتهی توحید فروع داره زیر مجموعه داره زیر مجموعة توحید قرآن است و ثقلین.
حسین بن علی علیهالسّلام با الهام از این آیات و احادیث، با تمام تواضع و ادب در خدمت فقرا و دردمندان بود.
پس از شهادت حضرت على اکبر علیهالسلام حضرت قاسم بن حسن آماده پیکار شد. او نوجوانى بود که هنوز به سنّ بلوغ نرسیده بود.
نور عقل با اطاعت از هوی کسوف پیدا میکند یعنی خاموش میشود و عقل کارایی خود را از دست میدهد.
سرانجام حضرت قاسم با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (علیهالسلام) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عموی خود حسین (علیهالسلام) برندارد... اذن میدان گرفت.