رفتن به محتوای اصلی
گفتگو با حجت الاسلام حسن حقیری؛

پای درد دل‌های یک محرم اسرار/ خاطرات جالب یک روحانی مشاور

تاریخ انتشار:
به سراغ یک روحانی مشاور رفتیم تا این بار ما پای درد و دل‌های او بنشینیم حجت‌الاسلام ‌والمسلمین حسین حقیری، مشاور دینی در حوزه جامعه و مسائل مربوط به جوانان، سال‌ها است که در زمینه راهنمایی جوانان فعالیت داشته و در این زمینه موفق بوده است.
مشاوره

به گزارش بلاغ به نقل از ایکنا، شاید همه ما تجربه داشته باشیم که روزی در کار خود به در بسته خورده‌ایم و یا طعم تلخ شکست در هر زمینه‌ای را چشیده باشیم، یا ممکن است در اثر اتفاقات و مشکلات خود، به پوچی و بن‌بست خورده باشیم، همه ما گاهی از همه چیز دلگیر می‌شویم و دوست‌داریم کسی را پیدا کنیم که ما را نشناسد تا فقط به حرف‌های ما گوش کند، مثل یک محرم اسرار، یا در کاری که در آن مانده‌ایم ما را یاری دهد و از بن‌بست‌هایی که در ذهن خود ساخته‌ایم رهاییمان دهد، از افسردگی، غم، تنهایی و مشکلاتی که گاهاً خودما آن‌ها را بزرگ می‌کنیم و برای خود؛ درگیری ایجاد می‌کنیم، نجات دهد، در این حال به دنبال کسی هستیم که خدا را بهتر بشناسد و خدا را در کارها حاضر و ناظر بداند تا دست به دامان او بی‌افکنیم و دردهایمان را برایش بازگو کنیم، پیش آمده که در این مواقع به سراغ یک روحانی برویم تا با او مشورت و یا دردل کنیم، روحانیون هم با حوصله پای حرف‌های ما می‌نشینند و به مشکلات ما گوش می‌دهند تا برای مشکلی که ما آن‌را مشکل می‌بینیم راه چاره‌ای ارائه کنند.
همیشه به حرم حضرت‌عبدالعظیم(ع) که می‌رفتم عده زیادی را در اتاق پاسخگویی مسائل شرعی می‌دیدم و این برای من سؤال شده بود که آیا این ازدحام جمعیت در این بخش، طبیعی است؟ روزی دلیل این ازدحام جمعیت را پرسیدم و به من روحانی را نشان دادند که محاسنش کمی سفید شده بود و لبخندی که بر لب داشت، صورت گردش را دلنشین‌تر کرده بود، اکثر مردم با چهره‌ای نگران، مضطرب و اخم‌آلود نزد او می‌آمدند و با چهره‌ای شاد و گشاده برمی‌گشتند، مردم او را «محرم» خود قرار داده‌ و مسائل و درد دل هایشان را نزد این مرد میانسال می‌آوردند.
به سراغ او رفتم تا این بار ما پای درد و دل‌های این مشاور و راهنمای جوانان بنشینیم و بعد از کلی هماهنگی، بالاخره روزی توانستم یک ساعت از او وقت برای گفت‌وگو بگیرم. حجت‌الاسلام ‌والمسلمین حسین حقیری، مشاور دینی در حوزه جامعه و مسائل مربوط به جوانان، اصالتاً اهل خراسان رضوی است، اجدادش از دینداران زمان بوده‌اند و این پیشینه زمینه‌ ایجاد علاقه او به طلبگی شد تا در نوجوانی، زمانی که اواسط جنگ تحمیلی بود، به سراغ تحصیل در حوزه علمیه رود.
حجت‌الاسلام حقیری در مورد کارش می‌گوید: کار اصلی ما طلبگی است، اما در مسیر طلبگی کارهایی مانند؛ قضاوت، تدریس، تبلیغ و غیره وجود دارد که هرکسی بر اساس توانمندی‌ها و علایق خودش وارد آن می‌شود، خداوند توفیقی به بنده عطا کرد که در امر مشاوره که جرئی از مسئله تبلیغ و به نظر خودم ضرورت و نیاز امروز جامعه است، فعالیت داشته باشم و اگر خداوند قبول کند در این راه انجام وظیفه می‌کنم. یک طلبه از همان ابتدا در منبرها و هیئت‌ها با پاسخ دادن به سوالات و شبهات دینی و ارائه دادن راهکار به مردم، یک مشاور به حساب می‌آید اما من حدود هفت‌سال است که به‌طور تخصصی و ویژه در امر مشاوره در حوزه ازدواج و مسائل جامعه فعالیت دارم، با این حال هنوز راضی نیستم چرا که هنوز جای کار داریم و به صورت شایسته اثرگذار نیستیم، بهتر بگویم هنوز غواص نشده‌ایم اما در کنار دریا چند قدمی راه رفته‌ایم و با دریای معنویت مأنوس هستیم.

در ادامه گفت وگو با حجت الاسلام حقیری می خوانید:

حاج‌آقا از سختی‌های کار مشاوره برای ما بگویید؟
خب طبیعتاً هر کاری سختی‌های خود را دارد، اصلاً دنیا محل مشکلات است ما در مشاوره‌ای که می‌دهیم می‌گوییم که دنیا محل راحتی و آسودگی نیست، این دنیا جایی برای کسب علوم و معرفت، برای بهشت رفتن است، لذا سختی‌ها طبیعی است، زمانی که به حوزه علاقه‌مند شدم و برای تحصیل به حوزه رفتم، شرایط و نگاه دیگران برای ما سختی ایجاد می‌کند، مشاوره نیز از بحث تبلیغ جدا نیست و سختی‌های خودش را دارد، مشاوره پر مشقت است و سخت است چرا که ما در مواجهه با مشکلات و معضلات جامعه هستیم موضوعاتی مانند؛ اختلافات، افراط، مشکلات، چالش‌ها و مسائل اینچنینی، این کار را پر مشقت کرده است ولی به لطف خدا و با کمک او به این کار عشق می‌ورزم و علاقه دارم، بر اساس باورها و اعتقاداتی که دارم هنوز با علاقه پای این کار هستم.

به عنوان یک مشاور مذهبی چه دغدغه‌هایی دارید؟
همانطور که گفتم ما با معضلات و مشکلات جامعه در ارتباط هستیم، در سال حداقل ۲۰۰۰ مراجعه کننده داریم، خب این مراجعه کنندگان چه کسانی هستند، وقتی می‌بینیم افراد، بی دین نیستند و افراد معتقدی هستند ممکن است گاهی غفلت‌هایی کرده باشند اما با این حال اهل ایمان هستند، همین غفلت‌ها است که به زندگی ما صدمه وارد کرده و دچار مشکل شده‌ایم و نمی‌دانیم فرامین الهی را چگونه در زندگی‌های خود به اجرا درآوریم، حل کردن این مشکل از دغدغه‌های ما است.

با توجه به مراجعاتتان، سبک زندگی مردم را چگونه می‌بینید؟
گاهی نمی‌شود واقعیات را بیان کرد چون باعث ایجاد فضای منفی می‌شود اما از این همه ریزش‌ها و آمار بالای طلاق می‌فهمیم که واقعاً سبک زندگی امروز، سبک زندگی اسلامی با معنای واقعی آن نیست، سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) این چیزی که ما امروز در جامعه داریم نیست، واقعیت جامعه ما این است که نتوانستیم آنطور که باید و شاید به دین پایبند باشیم و به آن عمل کنیم و باید دین را در زندگی خود، در کنار افکار و اهدافی که داریم، پیاده کنیم اما این‌کار به دلیل؛ ریزش‌ها و اختلافات و افراط و تفریطی که در جامعه وجود دارد به خوبی انجام نشده است.

از نظر شما افراد جامعه امروزی بیشتر درگیر چه مشکلاتی هستند؟
یقیناً ما دچار افراط و تفریط هستیم و اگر پایبند به مسائل دینی باشیم، می‌دانیم یکی از مواردی که دین به آن اشاره کرده دوری از تجمل‌گرایی و گرایش به سمت قناعت، دقیقاً همان چیزی که رهبر معظم انقلاب به عنوان اقتصاد مقاومتی به آن اشاره کردند، این اقتصاد مقاومتی نه تنها در رابطه با دولت است بلکه شامل به نگاه یک انسان مؤمن به وضعیت موجود و توجه به اصل غناعت و دوری از طمع نیز می‌شود که این کار باعث مقاوم جلوه دادن ما در برابر دشمن خواهد شد، قطعاً یکی از بزرگترین چالش‌های جامعه ما بحث تجمل‌گرایی و اصراف است که از منظر قرآن و اهل بیت(ع) امری رد شده است.
در آسیب‌های اجتماعی یک نکته وجود دارد که بسیار مشهود است و بیشترین مراجعات را به خود مربوط می‌کند، اساس دین منطق است و اگر من به دین پایبند هستم باید از عقل، منطق و دین پیروی کنم اما مسئله‌ای که در جامعه امروز ما کاملاً مشهود است این است که ما بشدت جوّگرا و احساسی هستیم و بیشتر انتخاب‌های مردم جامعه ما از روی احساسات صورت می‌گیرد، خب قطعاً در مسیر زندگی خود و انتخاب‌هایی که داریم باید از عقل و منطق پیروی کنیم اما امروز می‌بینیم در بسیاری از مسائل و انتخاب‌ها، حتی مهم‌ترین انتخاب که همان انتخاب همسر است، مردم بسیار احساسی عمل می‌کنند و بعداً دچار حاشیه‌های این نوع انتخاب‌ها می‌شوند، فرآیند یک انتخاب سالم را به این شکل قرار داده‌ایم که اول فکر و منطق، دوم تحقیق و بررسی و در نهایت مشاوره، اول از همه باید فکر کنیم و واقع بین باشیم و سپس تحقیقاتی را به‌عمل آوریم و بعد از آن سراغ کسی که متخصص مشاوره است برویم و شرایط را بررسی کنیم، البته به این فرآیند در جامعه خیلی کمتر توجه می‌شود و همین باعث می‌شود که مشکلات نیز به‌دنبال انتخاب‌های ما باشد، البته دین اسلام دین احساس نیز هست اما باید جایگاه احساس و منطق را بشناسیم.
یکی از بزرگ‌ترین معضلات امروز جامعه ما اینترنت و شبکه‌های اجتماعی است، این شبکه‌ها در بسیاری از اختلافات و طلاق‌ها و ایجاد دیگر معضلات در جامعه نقش اساسی دارد، این فضایی که انتهایی ندارد مانند دریایی است که وقتی انسان وارد ساحلش می‌شود، با موج بلندی انسان را داخل خود می‌کشد و در این فضای بی‌انتها او را غرق می‌کند و چه اشخاصی دچار این مشکل شده‌اند، استفاده نادرست از اینترنت ضربات محکمی را به جامعه امروز ما وارد کرده است و بدتر از این اشتباه، توجیه کردن اشتباهات خودمان است و قبول نکردن اشتباهات خودمان است.
همیشه این مثال می‌زنم که رابطه بین منطق و احساس مانند عدد و صفر است، عدد را منطق بگیرم و احساس را صفر فرض کنیم، صفر در بسیاری از موارد خیلی ارزشمند است اما قبل از عدد یا بعد از عدد؟ خب قبل از عدد هزاران صفر هم باشد نه تأثیری دارد و نه ارزشی اما یک صفر بعد از عدد خیلی تأثیرگذار است، به این ترتیب احساس باید در جایگاه خودش قرار بگیرد تا ازرشمند باشد و این مشکلات و معضلاتی که شاهد آن هستیم در جامعه رخ ندهد.

چه احساسی دارید وقتی گره از مشکل کسی باز می کنید؟
من فکر می‌کنم دین باید طراح و مهندس داشته باشد و در کنار این‌ها باید کارگر نیز داشته باشد، به نظر من کارگری برای دین سخت بوده اما بسیار شیرین است، امام رضا(ع) می‌فرمایند: هرکسی گره از کار مؤمنی باز کند خداوند نیز در روز قیامت گره از کار او باز می‌کند، بر اساس این افکار وقتی انسان سراغ یک کار سخت می‌آید برای او این کار شیرین می‌شود، در کار ما نیز همه با اختلافات و دعوا و ناراحتی سراغ ما می‌آیند و اگر خدا کمک کند و توفیقی داشته باشیم وقتی درد دلی از یک مؤمن گوش دهیم و به او راهکار می‌دهیم و او را آرام می‌کنیم  ما نیز آرام می‌شویم، کار مشاوره بر دو اساس است یکی گوش دادن درد دل مردم و دیگری ارائه راهکار، ما برای درک بهتر یک شخص مراجعه کننده، خود را جای او قرار می‌دهیم و وقتی با گوش دادن و ارائه راهکار او را از غم و اندوه نجات می‌دهیم، خودمان نیز از آن اندوه خارج می‌شویم و احساس بسیار خوبی داریم و لذت می‌بریم، البته من یک انتقاد کوچک نیز دارم، ما یادگرفته‌ایم وقتی مشکل داریم سراغ مشاور می‌رویم اما وقتی مشکل ما حل می‌شود و از حل شدن مشکل خوشحال هستیم نزد مشاور خود نمی‌رویم تا او هم در شادی ما سهیم شود.
پیش آمده که وقتی به حرف‌ها و درد دل‌های کسی گوش می‌دهم و وقتی می‌بینم به کسی ظلم شده؛ احساساتی شده باشم، فشار و قند خونم بالا می‌رود، دچار سرگیجه می‌شوم، اما با این حال خود را کنترل می‌کنم و سعی می‌کنم بهترین راه را پیدا کنم و برای او یک راه نجات پیدا کنم.

از موارد خاصی که به شما مراجعه شده است بگویید.
موردی داشتم که پسری از خانواده متمکن و ثروتمند بود و بسیار با ایمان، این پسر در خانواده‌ای زندگی می‌کند که هیچ کس در خانه حتی نماز هم نمی‌خواند و با او بخاطر نماز خواندن و عبادت‌هایش دعوا می‌کنند، تعریف می‌کرد روزی پدر و مادرش از او پرسیدند چرا این همه تو را دعوا می‌کنیم عصبانی نمی‌شوی، او پاسخ جالبی داده بود و گفته بود این همان دینی است که مرا بخاطرش دعوا می‌کنید این دین مرا آرام کرده و دستور داده به شما احترام بگذارم، رفتار این پسر کم کم روی خانواده نیز اثرگذاشته است، این رفتار صحیح می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

از خاطرات جالب اوایل کارتان برای ما تعریف کنید…
با خنده گفت: اوایل کارم احساساتم بیشتر بود و دوست داشتم تا پایان کار، کنار مراجعه کننده باشم و ببینم نهایتاً کار او چه نتیجه‌ای می‌گیرد، ورودم به کار مراجعه کننده بیشتر بود و دوست داشتم تا پایان داستان باشم و او را همراهی کنم مثلاً یک بار شخصی اظهار کرد که گرفتاری مالی دارد و از من کمک خواست، من نیز در حد توانم به او کمک کردم.  البته بعداً فهمیدم که اینطور نبوده و من اشتباه کردم.

عجیب‌ترین موردی که داشتید چه بود؟
کمی مکث کرد و با لبخندی دلنشین گفت: یک روز در بین تمام مشغله‌هایی که داشتیم دیدم خانمی مضطرب آمد و سراغ مرا گرفت، من نیز طبق معمول همیشه منتظر بودم که در مورد ازدواج و این مشکلات بگوید اما چیزی گفت که من غافلگیر شدم، در این فضای جامعه و مشکلاتش انتظارم همین مشکلات و ارتباطات بود اما این خانم با ناراحتی و اضطراب گفت: حاج‌آقا من گربه‌ای داشتم خیلی به او رسیده بودم، کبدش مشکل داشت و آن را عمل کرده بودم زانوی آن را عمل کرده بودم و خیلی به او علاقه داشتم و با او تنها در خانه زندگی می‌کردم، الآن او گم شده است، به پلیس نیز مراجعه کردم ولی همه مرا مسخره کرده‌اند، نشانی شما را به سختی پیدا کردم و حالا آمده‌ام تا از شما کمک بخواهم، خیلی خودم را کنترل کردم که نخندم، دیدم اگر من نیز بخندم خیلی بد خواهد شد، از او پرسیدم آیا اهل نماز است یا خیر که خیلی جالب بود که گفت بله اهل نماز هستم اما تا کنون به هیچ حرمی نرفته‌ام، در حین مشاوره خواستم وارد بحث ازدواج شوم و بپرسم چرا ازدواج نکرده و یا از پدر و مادر جدا شده که دیدم اصلاً جای بحث در این مورد نیست و آن خانم فقط نگران گربه‌اش است، دیدم این خانم با گریه و آب و تاب از گربه تعریف می‌کند، در این اوضاع جامعه و این همه مشکلات حالا یک گربه شده بود مشکل این خانم، من نیز بروز ندادم که خنده‌ام گرفته، خود را با او همراه کردم و خود را جای او گذاشتم، خلاصه کلی در دل کرد و من گوش دادم، این داستان خیلی قابل توجه است هم خنده‌دار و هم تأمل برانگیز، این خانم تحصیل کرده و اهل نماز را به دعا کردن و صبر دعوت کردم، جالب بود خودم هم برای او دعا می‌کردم و بعد از مدتی پیگیر شدم و بعد از حدود یک ماه این گربه پیدا شد و این ماجرا بهانه‌ای شد که این خانم به حرم بی‌آید و با اینگونه محیط‌ها آشنا شود و از مراجعه کنندگان ما باشد.

اگر دوباره بخواهید شغل انتخاب کنید چه‌کار خواهید کرد؟
شاید باورتان نشود اما من عاشق کارم هستم و در حال حاضر نیز انتخاب‌های بسیاری برای من وجود دارد اما من پای همین کارم هستم و اگر دوباره متولد شوم با انگیزه و انرژی بیشتری دوباره سراغ همین کار می‌آیم

چه توصیه‌ای برای مردم دارید؟
در برابر مشکلات همیشه این پنج نکته را به خاطر داشته باشید؛ اول اینکه خداوند مهربان است پس در مشکلات ما را تنها نمی‌گذارد، دوم خدا قادر است و قدرت حل کردن مشکلات را دارد، سوم خداوند عالم است همه چیز را می‌بیند و می‌داند، چهارم خداوند حکیم است و هیچ اتفاقی بدون حکمت نیست، پنجم خداوند عادل است و عدالت را برقرار می‌کند.  همه افراد جامعه به مشاوره نیاز دارند و این درست نیست که تا به مشکل نخورده‌ایم سراغ مشاوره نمی‌رویم، مشاوره برای همه و در همه سطوح لازم است، ما فکر می‌کنیم فقط برای مشکلاتمان باید مشاوره بگیریم، دقیقاً مانند درد دندان است وقتی دندان درد می‌گیرد چند روزی مدارا می‌کنیم و قرص می‌خوریم اما وقتی درد دندان خواب را از ما گرفت تازه سراغ دندانپزشک می‌رویم، اگر کسی از ابتدای کارش مشاوره بگیرد کمتر به مشکل برمی‌خورد، خود من نیز مشاوره می‌گیرم، در پایان هرچه به دین پایبندتر باشیم در زندگی نیز موفق‌تر هستیم و در یک جمله ارتباطمان را با خدا و خلق خدا بهتر و قوی‌تر کنیم.
تا پایان این گفت‌وگو یک ساعته، بارها به دنبال حجت‌الاسلام حقیری آمدند تا او را برای مشاوره به قسمت پاسخگویی به مشکلات شرعی ببرند، در نهایت وقتی این گفت‌وگو به پایان رسید همراه این مشاور صبور به قسمت پاسخگویی به مشکلات شرعی رفتم و بازهم با صف بلندی که برای مشاوره با او آمده بودند و منتظر آمدن حجت‌الاسلام حقیری بودند مواجه شدم.

دیدگاه‌ها

ناشناس 17:35 - 1402/08/19

سلام
نحوه مشاوره گرفتن از ایشون چطوریه؟ آدرس شماره تماس

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.