نقش اینترنت در تغییر ارزشهای دینی
نام نشریه: دین و رسانه، سال نهم ـ دوره جدید ـ شماره چهارم ـ پاییز 1390
چكيده
اينترنت به عنوان يك ابزار ارتباطي چندرسانهاي، با دارا بودن ويژگيهاي هر دو رسانههاي سرد و گرم، امكان همزمان ارتباط ديداري، شنيداري، گفتاري و نوشتاري را به كاربران ميدهد. اين وسيله ارتباطي با برخورداري از قابليت ارتباط دوسويه، به كاربران امكان برقراري ارتباط آزاد، ايمن و گمنام با افراد مختلف از هر قشر، نژاد، قوميت، مليت و مذهب را داده و همين امر، زمينهساز شكلگيري جهان جديدي به موازات جهان واقعي شده است كه از آن به جهان مجازي تعبير ميشود.
كاربران اينترنت بر اساس اولويتهاي خويش وارد جهان مجازي ميشوند و رفتار و تعامل خود در جهان ياد شده را شكل ميدهند. در اين نوشتار با استفاده از رويكردي تلفيقي كه برگرفته از نظريههاي استفاده و خشنودي، كاشت يا پرورش و نظريه رابطه كلمه و معنا درباره تأثير اينترنت است، به تبيين سازوكار تغيير برخي از ارزشهاي ديني بر اساس اين نظريهها در اينترنت پرداختهايم؛ چراكه انسانها از طريق اينترنت، با نظامهاي معنايي و هويتساز گوناگوني روبهرو و با ارزشها، باورها و هنجارهاي فرهنگها و اديان مختلف آشنا و از آنها متأثر ميشوند.
اين تحقيق نيز پاسخي است به اين پرسش كه اينترنت در تغيير ارزشهاي ديني چه نقشي دارد؟ بررسيها نشان ميدهد كه نميتوان تأثير و نقش اينترنت را در شكلگيري گونههاي شخصيتي و هويتهاي جديد به ويژه در ميان قشر تحصيلكرده و جوان انكار كرد. همچنين متغيرهايي مثل نوع استفاده كاربران از اينترنت، انگيزه و هدف و مشاركت و فعال بودن كاربران در استفاده از اينترنت، در تغيير نگرش كاربران و در نتيجه، در تغيير ارزشهاي ديني آنان مؤثر است.
كليدواژگان
اينترنت، ارزشهاي ديني، تغيير ارزشها، نظريه خشنودي، پرورش، رابطه كلمه و معنا.
1دانشآموخته حوزه علميه و دانشجوي کارشناسي ارشد تبليغ و ارتباطات فرهنگي در دانشگاه باقرالعلوم(ع).
مقدمه
امروزه، گسترش فنآوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي چون اينترنت، بخشي از فرآيند گريزناپذير جهاني شدن تلقي ميشود. در شرايط كنوني، پيآمدهاي فرهنگي و اجتماعي اين فنآوريها توجه عالمان اجتماعي را به خود جلب كرده است. فنآوري، خنثي نيست و معمولاً به همراه خود، ارزشها و هنجارهاي خاصي را به جامعه كاربر تحميل ميكند. بنابراين، هر كدام از فنآوريهاي ارتباطي، در زمان پيدايش خود در يك فرآيند تعاملي، اثرگذاريهاي متفاوتي بر جوامع انساني داشتهاند و موجب شكلگيري ساختارهاي اجتماعي جديدي شده و نيز از ساختارهاي اجتماعي زمان خود اثر پذيرفتهاند.
با توجه به گسترش روزافزون فنآوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي، ضرورت مطالعه آثار و پيآمدهاي اينگونه فنآوريها بيشتر احساس ميشود. بسياري از كشورها كه نگران از دست رفتن هويت فرهنگي و ملي خود هستند، در جستوجوي راهكارهايي براي رويارويي درست با اين پديده برآمدهاند. در سالهاي اخير، جامعه ما شاهد گسترش اشتياق عمومي نسبت به فنآوريهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي به ويژه اينترنت بوده و با وجود اعمال برخي مقررات و محدوديتها در استفاده از اينترنت، به كارگيري آن هر روز گسترش يافته است.
به نظر ميرسد جداي از ضرورت اهتمام به بهرهگيري مطلوب از اينترنت، بررسي نقش و آثار آن بر ساحتهاي گوناگون زندگي اجتماعي داراي اهميت است. در اين ميان، بررسي آثار اين رسانه ارتباطي در تغيير ارزشهاي ديني كاربران اهميت بيشتري دارد؛ چراكه اينترنت ميتواند زمينههاي دگرگوني در ميزان پايبندي كاربران به ابعاد و نشانههاي دينداري را فراهم آورد. بديهي است ورود در فضا و جهان مجازي كه ويژگيهايي چون ناشناختگي و گمنامي، امكان تغيير هويت، كاهش مسئوليت اجتماعي، نبود مرزهاي مكاني، سياسي و فرهنگي دارد، ميتواند موجب تغيير در ساحت معرفتي و اعتقادي كاربران شود. (كرماللهي، 1387) بنابراين، ضرورت دارد تا سازوكارهاي ايجاد اين تغييرات را در كاربران بررسي كنيم تا براي حفظ ارزشهاي ديني و جلوگيري از آسيبهاي احتمالي راهكارهايي ارائه گردد
الف) اينترنت
اينترنت مخفف «Interconnected Networks» به معناي شبكههاي به هم مرتبط است. اينترنت، نظامي براي توزيع و تبادل اطلاعات اعم از پيام، صدا، تصوير، فايل و... در سطح جهان است. (صبري، 1381: 138)
اينترنت، وسيلهاي ارتباطي و فضاي سايبرنتيك، محيطي است كه امكان توليد فضا را براي كساني فراهم كرده است كه به صورت مادي در قالبي اجتماعي ـ فرهنگي نميتوانند فضايي تعاملي ايجاد كنند يا در توليد و ساخت آن با مشكل روبهرو هستند. اينترنت نه فقط يك محيط، بلكه چندين محيط به شمار ميرود. اگر چه ميان محيطهاي گوناگون اينترنت همپوشانيهاي فراواني وجود دارد، هر كدام ويژگيهاي خاص خود را دارند و از نظر برخي مشخصههاي بنيادين آثاري كه تجربه كردن اين محيطها بر رفتار كاربران ميگذارند، با يكديگر متفاوت است. اينترنت بيشتر به مجموعهاي از مكانهاي مجازي شباهت دارد كه در هر يك از آنها افرادي با دلبستگيهاي مشترك ميتوانند با هم تبادل داشته باشند، داستان تعريف كنند و به شوخي كردن با يكديگر بپردازند، درباره سياست بحث كنند يا بازي كامپيوتري انجام دهند. (عباسي قادي و خليلي كاشاني، 1389: 59)
اينترنت، آرايشي از سيمها و ارتباطات رايانهاي است كه افراد پس از وارد شدن به يك سامانه رايانهاي به آن دسترسي پيدا ميكنند و از اين طريق به جستوجو در وبسايتهاي گوناگون ميپردازند، در حالي كه واژه اينترنت، كلمهاي است كه بيشتر مردم براي توصيف شبكه جهاني وب، آن را به كار ميبرند، ولي اين واژه چيزي فراتر از اين مفهوم را دربرميگيرد. اين واژه به شبكه شبكهها تعريف شده است كه فراهمآورنده زيرساختاري است كه از طريق آن، تمام رايانههاي سراسر جهان با يكديگر ارتباط برقرار ميكنند. (استوت، 1388: 61)
ب) تاريخچه اينترنت
در اوايل دهه 1990، بسياري از متخصصان رايانه و صنايع فنآوري متقاعد شده بودند كه دوره حكومت رايانههاي شخصي به پايان رسيده است. آنها هر روز بيش از روز گذشته به اين نتيجه ميرسيدند كه آينده نه به رايانههاي شخصي، بلكه به نظام جهاني رايانههاي به هم پيوسته ـ اينترنت ـ گره خورده است. با اينكه بسياري از كاربران رايانهها در آن هنگام تشخيص نميدادند، رايانه شخصي به سرعت فقط به ابزاري براي دسترسي به رويدادهايي تبديل ميشد كه در جاهاي ديگري اتفاق ميافتاد؛ رويدادهايي كه در شبكه گسترش يافته در سراسر كره زمين، اتفاق ميافتاد؛ شبكهاي كه متعلق به هيچ فرد يا شركتي نبود. (گيدنز، 1387: 678)
اينترنت به شكلي خودجوش پديدار شد، ولي اولين خاستگاه آن دقيقاً در دوره جنگ سرد يعني پيش از 1989 بود. اولين بار شبكه اينترنت در پنتاگون يعني ستاد فرماندهي ارتش امريكا شروع به كار كرد. اين شبكه در 1969 ايجاد شد و اولين نام آن شبكه آرپا (ARPA) مخفف آژانس پروژههاي پيشرفته تحقيقاتي پنتاگون بود. اين شبكه هدف محدود و مشخصي را دنبال ميكرد. غرض از ايجاد آرپا آن بود كه دانشمنداني كه روي پروژههاي نظامي در مناطق مختلف امريكا كار ميكردند، امكانات و منابع خود را روي هم بريزند و از تجهيزات گرانقيمت خود به طور مشترك استفاده كنند. ابداعكنندگان اين شبكه بعدها به اين فكر افتادند كه به كمك اين شبكه راهي هم براي فرستادن پيام پيدا كنند و به اين ترتيب، رايانامه (پست الكترونيكي) متولد شد.
تا چند سال نخست، اينترنت به دانشگاهها محدود ميشد. همراه با گسترش رايانههاي شخصي خانگي، كمكم اينترنت به بيرون از دانشگاهها پا گذاشت. به تدريج، خدمات شبكهاي، صفحههاي خبري الكترونيك، چترومها و كتابخانههاي نرمافزاري به اين شبكه افزوده شد و اين بار نه تنها اهالي امريكاي شمالي، بلكه اهالي سراسر جهان و گروههاي بسيار گوناگون مردم هر روز بر دامنه رشد و گسترش تصورناپذير اين شبكه ميافزودند. چندي بعد شركتها نيز وارد اين گود شدند. در 1994، شركتها از دانشگاهها پيشي گرفتند و به اصليترين كاربران شبكه تبديل شدند.
شبكه جهانگستر (www) مشهورترين بخش اينترنت است. شبكه جهانگستر، همچون فاختهاي كه در آشيانه پرنده ديگري نشسته باشد، ممكن است ميزبان خود را از آشيانه بيرون براند. اين شبكه در واقع، يك كتابخانه چندرسانهاي جهاني است. شبكه جهانگستر را در 1992 يك مهندس نرمافزار در يكي از آزمايشگاههاي فيزيك سوئيس ابداع كرد. كاربران اينترنت به كمك يك جستوجوگر ـ برنامه نرمافزاري كه به افراد امكان جستوجوي اطلاعات، يافتن پايگاهها يا صفحات شبكهاي خاص و مشخص كردن آن صفحهها براي مراجعههاي بعدي را ميدهد ـ در اين شبكه جهانگستر سير و سياحت ميكنند. ميتوان از شبكه، مجموعه وسيعي از اسناد و برنامهها را استخراج كرد؛ از گزارشهاي سياسي حكومتها تا نرمافزارهاي ضد ويروسي يا بازيهاي رايانهاي. همراه با رشد محتواي پايگاهها، آنها به جشنوارهاي براي حواس تبديل شدهاند. بسياري از آنها با عكسهاي جالب و چشمگيري تزيين ميشوند، يا حاوي فايلهاي صوتي و تصويرياند. اين شبكه همچنين قرارگاه اصلي تجارت الكترونيكي ـ معاملهها و قراردادهاي تجاري كه به واسطه شبكه الكترونيكي منعقد ميشوند ـ هست. (گيدنز، 1387: 679)
ج) ارزشهاي ديني
ارزش، يكي از عناصر برجسته و اثرگذار فرهنگ است و فرهنگ نيز همچون هوايي است كه تنفس اجتماعي بدون آن ممكن نخواهد بود و اگر در نگاه جامعهشناسان، فرهنگ، خشتهاي بناي اجتماعي است، ارزشها ملاط آن خواهد بود؛ زيرا اجزا و عناصر فرهنگ به طور مستقيم از ارزشها اثر ميپذيرند و ارزشها، باورداشتهاي ريشهداري است كه اعضاي جامعه يا گروه هنگام برخورد با پرسشها درباره خوبيها و بديها و امور مطلوب، آنها را در نظر ميگيرند. (كوئن، 1370: 48) ازاينرو، گروههاي اجتماعي، بدون آن دچار اختلال در گفتار و رفتار اجتماعي ميشوند و به تعبير دوركيم، آنامي (سردرگمي) پديد ميآيد. ارزشها، چراغ هدايت هنجار (گفتار ـ رفتاري) هستند و بدون آنها، جوامع توان شكلگيري و انسجام ندارند. بديهي است اگر ارزشهاي موجود در جوامع، ديني باشد، موجب استحكام و استمرار زندگي اجتماعي براي اعضاي آن خواهد شد. ارزشهاي ديني، باثبات و تغييرناپذيرند؛ چون مبتني بر وحي هستند و در ذات خدا و ارادهاش، تغيير و تبديل راه ندارد. در مقابل، ارزشهاي اجتماعي ثبات و دوام كافي ندارند؛ چون متكي بر پذيرش عامه غالب افراد جامعه است. روشن است كه با تغيير خواستههاي افراد، ارزش بودن خود را از دست خواهد داد و ديگر ارزشها جايگزين آن ميشوند. بنابراين، ثبات لازم را ندارند و همواره در معرض دگرگوني هستند.
البته ديني بودن ارزشها منافاتي با اجتماعي شدن آنها ندارد و آن، هنگامي است كه ارزشهاي ديني را بيشتر افراد جامعه ميپذيرند و رفتار و كارهاي آنها بر پايه ارزشهاي ديني شكل ميگيرد. چنين ارزشهاي اجتماعي كه رنگ ديني دارند، داراي ثبات و دوامند، وگرنه هر ارزش اجتماعي نميتواند به عنوان ارزشهاي ديني، كارآيي داشته باشد و افراد اجتماع را آسودهخاطر سازد؛ چراكه در ارزشهاي اجتماعي، خواسته گروه غالب، ملاك است. در ارزشهاي ديني، انسانيت، ملاك است و در فرهنگ ديني، افراد از حقوق اجتماعي يكساني برخوردارند. ازاينروست كه اجتماع ديني پايدارتر است. البته اجتماعي كه فقط نام دين را يدك نكشد و دين و ارزشهاي ديني به خوبي و بدون تبعيض اجرا شود. به اين ترتيب، ارزشهاي ديني براي جوامع انساني امري حياتي و ضروري است و به طور بديهي، احياي اين ارزشها سبب بالندگي جوامع و نشاطآفريني در زندگي اجتماعي افراد آن جوامع خواهد بود. (مريجي، 1385: 271)
2. ديدگاههاي متفاوت درباره آثار اينترنت
اينترنت، نخستين رسانه «چند به چند» است كه از تلفيق رسانههاي مختلف (راديو، تلويزيون، تلفن...) ساخته شده است. اين رسانه در مقايسه با ديگر رسانهها، انعطافپذيري بالايي دارد، به گونهاي كه كاربران ميتوانند به طور همزمان، ضمن دريافت محتوا به عنوان مخاطب، در جايگاه فرستنده نيز بنشينند و محتواي توليدي خويش را بفرستند.
تعدد كاركردها و پيچيدگي اين وسيله ارتباطي موجب شكلگيري ديدگاههاي متفاوت و گاه متضاد در باب آثار مثبت و منفي آن شده است. از ديد مك فادين، يكي از برجستهترين ويژگيهاي ادبيات رايج در باب اينترنت، متضاد بودن مباحث مربوط به همه موضوعهاست. وي در يك تقسيمبندي كلي، ديدگاههاي موجود در اين زمينه را به دو دسته «ديدگاه آرمانشهري» يا «خوشبينانه» و «ديدگاه ناآرمانشهري» يا «ديدگاه بدبينانه» تقسيم ميكند. از نظر او، ديدگاه آرمان شهري، اينترنت را وسيلهاي ارتباطي ميداند كه با اعطاي توانايي رهاشدگي به كاربران، در پيدايش شكلهاي جديد دموكراسي در فضاي مجازي نقش بسزايي ايفا ميكند. در مقابل، ديدگاه ناآرمانشهري، اينترنت را گسترشدهنده سلسه مراتب بيعدالتي و نابرابري اقتصادي، اجتماعي و تقويتكننده ارزشهاي فرهنگ غربي ـ امريكايي ميداند. اين ديدگاه، قايل به تسلط فرهنگ سرمايهداري و پولمحور بر اينترنت است.
در بررسي آثار اينترنت ميتوان دو رويكرد كلان را از يكديگر متمايز ساخت: رويكرد نخست، ايده اثرگذاري اينترنت را بيپايه و اساس ميداند و بر آن است كه اين ايده با جداسازي فنآوري از واقعيت اجتماعي توليدگر آن، هويت مستقلي برايش قايل شده است و فنآوري را به خودي خود، عامل تغييرات اجتماعي در نظر ميگيرد. مك كنا و برق معتقدند كه اينترنت، خود، علت اصلي هيچ چيز نيست و محققان بايد با گذشتن از اين مفهوم، به تحليل دقيق چگونگي تفاوت هويت اجتماعي، تعامل اجتماعي و روابط موجود در اينترنت و زندگي واقعي كاربران بپردازند. هواداران اين رويكرد در شمار اصحاب نظريه استفاده خشنودي جاي ميگيرند. اين عده، به جاي پرسش از نوع و چگونگي اثرگذاري اينترنت (و ديگر فنآوريهاي ارتباطي) بر كنشگران اجتماعي، از روش استفاده كنشگران اجتماعي از اينترنت ميپرسند.
به اعتقاد آنان، اينترنت يك مصنوع اجتماعي است و معناي يك مصنوع، از طريق كاربرد اجتماعي سازماندهي شده آن، ايجاد و به مرور تثبيت ميشود. بنابراين، افراد، معناي اينترنت و ويژگيهاي آن را بر اساس فرآيندهاي اجتماعي (تجربه هاي مشترك به دست آمده در فرآيند استفاده از اينترنت، ايجاد انتظارات و تعريف راه درست و مطلوب استفاده از آن) ادراك ميكنند و اين ادراك در ميزان و چگونگي استفاده آنان از اينترنت و نيز چگونگي اثرپذيري از آن نقش دارد.
رويكرد دوم، اينترنت را واجد آثار گوناگوني ميداند. در ذيل اين رويكرد، ميتوان سه ديدگاه را از يكديگر تشخيص داد: نخست، ديدگاهي كه اينترنت را واجد تأثير مثبت ميداند؛ دوم، ديدگاهي كه آثار يادشده را منفي قلمداد ميكند و سوم، ديدگاه بينابيني كه آثار اينترنت را ناهمگون و متفاوت ميداند و نقش متغيرهاي زمينهاي را در ميزان و چگونگي تأثير اين رسانه برجسته ميشمارد. در اين ميان، ديدگاههاي خوشبينانه و بدبينانه قايل به نوعي جبرگرايي فنآورانه هستند، ولي ديدگاه واقعنگرانه در قبال آثار فنآوريهاي مختلف ارتباطي (به ويژه اينترنت) بر مخاطبان، موضعي معتدل و معطوف به واقعيت ميگيرد. (كرماللهي، 1387: 84)
در ادامه، به هر يك از ديدگاههاي ذيل رويكرد دوم، به اختصار اشاره ميكنيم
الف) ديدگاه خوشبينانه
همانگونه كه آمد، پيچيدگي و چند ساحتي بودن اينترنت، زمينههاي طرح ديدگاههاي گوناگون و بيان كاركردها و آثار متعددي را براي اين رسانه فراهم آورده است. در اين ميان، انديشمنداني كه در قبال اينترنت، موضع آرمانگرايانه گرفتهاند، بيشتر نيمه پر ليوان، يعني آثار مثبت را برجسته ساختهاند، ولي آنان كه از منظر انتقادي به اينترنت نگريستهاند، بيشتر بر آثار منفي آن تأكيد ميكنند. انديشمندان واقعنگر نيز با پرهيز كردن از مطلقانگاري سلبي يا ايجابي، آثار مثبت يا منفي اينترنت را مشروط به همراهي شرايط زمينهاي و ساختاري ميدانند. از ميان آثار مثبتي كه براي اينترنت برشمردهاند، ميتوان به موارد زير اشاره كرد: فراهمسازي امكان گردش عقايد و رساندن آن به مخاطبان گسترده؛ كمك به كاهش اختلاف طبقاتي؛ تضعيف قدرت نخبگان سنتي انحصارگر اطلاعات؛ ايجاد شكلهاي جديد و جالبي از ارتباط؛ آسان و مؤثرسازي فعالگري شهروندان؛ ابزار مهم تبادل فوري و رايگان اطلاعات بر فراز سانسور، حمايتگر تفكر انتقادي و رويكردهاي غير ايدئولوژيك به فرهنگ و تقويتكننده فرهنگ غير تجاري و جمعگريز.
- ب) ديدگاه بدبينانه
افزون بر آثار مثبت يادشده، برخي آثار منفي نيز براي اينترنت بيان شده است كه از ميان آنها ميتوان به اين موارد اشاره كرد: پرورش نوع جديدي از فردگرايي افراطي؛ بدلسازي جهانبينيها و برتري فرهنگي امريكا به وسيله نخبگان سنتي از طريق اينترنت؛ تسهيل تجاوز به حريمهاي خصوصي؛ رشد جوامع كاذب در برابر جامعه واقعي؛ قيچي كردن شبكههاي اجتماعي و جداسازي افراد از خانواده و دوستان؛ جايگزيني خويشاونديهاي اجتماعي برونخط با پيوندهاي اجتماعي برخط و ترجيح روابط برخط بر روابط برونخط به دليل بهرهمندي از آزادي و ابتكار عمل بيشتر؛ كاهش سرمايه اجتماعي؛ گوشهگيري و بريدگي از مشاركتهاي محسوس و عيني؛ تضعيف مسئوليت اجتماعي به دليل امكان ابداع هويتهاي گوناگون؛ درگيرشدن كاربران با محيط برخط به جاي تعامل با افراد حقيقي و دگرگوني تعاملات اجتماعي از تعامل انساني به تعامل با فنآوري. (همان: 83)
ج) ديدگاه واقعنگرانه
ديدگاه واقعنگرانه، اينترنت را نوعي فنآوري پيچيده و تناقضنما ميداند كه داراي آثار ناهمگون براي كاربران ناهمگون است. به بيان ديگر، اين ديدگاه قايل به نوعي رابطه تعاملي ميان نوع استفاده از اينترنت و متغيرهاي جمعيتشناسي (سن، جنس، تحصيلات و...) در تعيين ميزان و چگونگي اثرپذيري از اينترنت است. (همان: 86)
همانگونه كه در انديشههاي وبلن، تغييرات اجتماعي با وضعيت فنون صنعتي يا همان سطح فنآوري موجود در جامعه رابطه مستقيمي دارند و از آنجا كه سطح فنآوري موجود در جامعه هم در تعيين فرهنگ آن نقشي حياتي دارد، تأثير فنآوري هميشه مستقيم نيست. تأثير فنآوري بر جامعه ميتواند با ديركرد و غير مستقيم باشد. به عبارتي ديگر، فنآوري جديد به خودي خود منجر به شكلگيري نظامهاي سياسي، باورهاي مذهبي و نگرشهاي اخلاق جديد نميشود، بلكه در نهادها، هنجارها و ارزشهاي موجود جامعه، تغيير ايجاد ميكند. (تيم ديليني، 1387: 306) بنابراين، در تغيير ارزشهاي ديني هم تأثير فنآوري اينترنت هميشه مستقيم نيست و بيشتر تابع نوع استفاده از آن و متغيرهاي سن، جنس، تحصيلات و غيره است.
رسانههاي جمعي همچون اينترنت به سبب داشتن قدرت فراوان، گستره پوشش و كاركردهاي متنوعشان، در حوزههاي اخلاق فردي و اجتماعي اثري عميق و انكارناپذير بر جا ميگذارند. دانشمندان علوم اجتماعي، اين رسانهها را در رديف عوامل اجتماعي كردن و شكل دادن شخصيت افراد جامعه ميخوانند و بر اين باورند كه رسانههاي جمعي ميتوانند ارزشهاي ديني را تقويت يا تضعيف سازند. ازاينرو، پيش از بيان نظريههاي تأثير اين رسانه و سازوكارهاي تغيير لازم است به ويژگيهاي خود اينترنت بپردازيم تا گستره نفوذ اين رسانه در ميان رسانههاي جمعي روشن شود. سپس به تغييراتي ميپردازيم كه از طريق اينترنت بر ارزشهاي ديني ما اثر ميگذارد.
3. ويژگيهاي اينترنت و فضاي مجازي
الف) جهاني و فرامرزي بودن
از ويژگيهاي منحصر به فردي كه فضاي مجازي را از ديگر رسانهها ممتاز ميكند، جهاني بودن آن است. هر فرد در هر نقطه از جهان ميتواند از طريق آن به آساني به جديدترين اطلاعات دست يابد. مرزهاي جغرافيايي تاكنون نتوانسته است از گسترش روزافزون فضاي مجازي جلوگيري كند. ازاينرو، هر نوع فيلتر و مرزبندي در برابر آن بسيار دشوار مينمايد.
ب) دستيابي آسان به آخرين اطلاعات
چنانچه بخواهيد به آخرين مقاله، كتاب يا خبري كه در زمينه تخصصي، در سطح جهان منتشر شده است دست يابيد، سادهترين و سريعترين راه، استفاده از فضاي مجازي است.
ج) جذابيت و تنوع رسانهها
فضاي مجازي، آميخته از فيلم، عكس، متن يا هر هنر ديگري براي جذاب كردن خويش است و اين ابزارها را ميتوان در فضاي سايبر به دست آورد، به ويژه آنگاه كه هيچ نظارت فيلتري، توان محدود كردنش را نداشته باشد. از ويژگيهاي منحصر به فردي كه در تنوع و جذابيت فضاي مجازي تأثير بسزايي دارد، مشتريمحوريِ محض است. در متون نوشتاري، ارتباطي تنگاتنگ ميان خوانندگان و نويسندگان وجود دارد كه خواننده به آساني ميتواند نظر خود را با شخص نويسنده در ميان بگذارد. از سوي ديگر، امكان نظرسنجي و ارزيابي در اين فضا بسيار آسانتر و روزآمدتر است و اين توانايي را به دادهپردازان، فروشندگان و عرضهكنندگان محصولات اينترنتي ميدهد كه از آخرين خواستههاي مشتريان و مخاطبان خود آگاه شوند.
د) آزادي اطلاعات و ارتباطات
معناي واقعي آزادي اطلاعات، در فضاي مجازي محقق شده است. ازاينرو، شما هر نوع اطلاعاتي را كه بخواهيد، اعم از فرهنگي، اقتصادي و سياسي، بدون محدوديتهاي حاكم بر ديگر رسانهها، در فضاي مجازي به دست ميآوريد. آزادي ارتباطي نيز از ويژگيهاي ديگر فضاي مجازي است كه در ديگر وسايل ارتباطي تا اين حد قابل دستيابي نيست.
4. ديدگاههاي نظري درباره اثرگذاري اينترنت
دانشمندان متخصص در زمينه ارتباطات جمعي و حوزههاي جانبي و وابسته مانند روانشناسي و جامعهشناسي ارتباطات، در زمينه ارتباطات مانند هر زمينه علمي ديگر، نخست به بررسي فرآيند و تجزيه اجزاي آن پرداختند. لاسول، اين فرآيند و اجزا را به پنج قسمت زير تقسيم كرده است: چه كسي؟ به چه كسي؟ از چه طريق؟ با چه تأثيري؟ چه ميگويد؟
مالتسكه نيز در مدل فرآيند ارتباط جمعي خود چهار بخش گوينده، پيام، وسيله، مخاطب و همچنين ارتباط ميان اين چهار بخش را در نظر ميگيرد. او نيز مانند ديگر دانشمندان همچون گربنر همه اين ابعاد را به طور عميق تجزيه و تحليل كرده است و تأكيد ميكند كه هر چه جاذبه گوينده يك پيام بيشتر باشد، تأثير آن پيام روي مخاطب بيشتر خواهد بود. هر چه ارزش يك گوينده در نظر بيننده بيشتر باشد، جاذبه او و تأثير پيام بيشتر خواهد بود. هر چه يك گوينده بتواند روابط احساسي با مخاطب برقرار كند، تأثير پيامش بيشتر خواهد بود و از نظر مخاطب به يك قهرمان تبديل خواهد شد، تا جايي كه مخاطب، خود را با او همانند احساس خواهد كرد و او را الگوي خود قرار خواهد داد. شرايط مخاطبان و دريافتكنندگان پيام نيز بررسي شده است.
آقاي كينگ نشان داده بود كه اثرگذاري فرهنگي ـ اجتماعي بر اساس نظريه كورت لوين، تابع شرايط فردي و محيطي است. او يك مرحله فراتر ميرود و اين شرايط را به عوامل بيولوژيكي، رواني، اجتماعي، فرهنگي و وضعيتي تجزيه ميكند و اعتقاد دارد كه اثرپذيري از وسايل ارتباط جمعي تابع اين عوامل است. (رفيعپور، 1378: 4)
درباره ويژگيهاي پيام يا چگونگي وسايل ارتباط جمعي نيز بررسيهايي صورت گرفته است كه مجال پرداختن به آنها در اين نوشتار وجود ندارد. درباره تأثير رسانههاي جمعي به ويژه اينترنت و نفوذ آنها در نگرش و باورهاي كاربران و تغيير ارزشهاي ديني كاربران بايد گفت اينترنت و فضاي مجازي با توجه به ويژگيها و اهدافي كه دارد و همچنين نظريههاي مطرح شده در تحقيق (ديدگاه خوشبينانه و بدبينانه به استفاده از اينترنت) و نظريههاي ارتباطات مانند نظريه خشنودي، نظريه كاشت و نظريه رابطه كلمه و معنا چگونه ميتواند ارزشهاي ديني را تغيير دهد؟ براي پاسخ دادن به اين پرسش، نخست به بيان سازوكار تغيير در هر يك از نظريههاي يادشده ميپردازيم.
الف) نظريه استفاده و خشنودي
بر اساس نظريه جديد استفاده و خشنودي ميتوان گفت زمينه اجتماعي و رواني فرد، بر انگيزهها، اهداف و خواستههاي وي در استفاده از اينترنت تأثير دارد. همچنين بازخوردي كه فرد از تجربه اين رسانه بر اساس انگيزههايش ميگيرد، بر شناخت، ارزشها و احساسات او تأثير ميگذارد. بنابراين، كاربران اينترنت با توجه به زمينههاي اجتماعي و رواني خود، هر چه انگيزهها و اهداف مشخصتر (جهتگيري ابزاري) داشته باشند و بيشتر درصدد بررسي و فهم هويت ملي خود باشند، بيشتر از رابطه خود با اينترنت، در جهت بازبيني هويت ملي خود بهره ميبرند و احتمال اثرپذيري آنها بيشتر است. برعكس، هر چه افراد بر اساس عادت و غير هدفمندتر، از اينترنت استفاده كنند، هويت مليشان كمتر متأثر از فضاي اينترنت خواهد بود و احتمال اثرپذيري آنها كمتر است. (عباسي قادي و خليلي كاشاني، 1389: 81)
به عقيده اين نظريه، مخاطب، فعال است. نظريه خشنودي نيز علت اصلي استفاده مردم از رسانهاي خاص را با دلايل كاركردي توضيح ميدهد و نيازهايي را براي مخاطبان متصور ميشود كه افراد براي رفع آن به استفاده از رسانهها روي ميآورند. به عبارت ديگر، بنا بر اين نظريه، هر قدر افراد بيشتر نيازهاي خود را از طريق اينترنت تأمين كنند، بيشتر هم از آن تأثير ميگيرند.
ب) نظريه كاشت يا پرورش
نظريه كاشت يا پرورش جرج گربنر، بر كنش متقابل ميان رسانه و مخاطباني كه از آن رسانه استفاده ميكنند و نيز بر چگونگي اثرگذاري رسانهها بر مخاطبان تأكيد دارد. فرض اساسي اين نظريه اين است كه ميان ميزان مواجهه و استفاده از رسانه و واقعيتپنداري در محتوا و برنامههاي آن رسانه، ارتباط مستقيم وجود دارد. به اين صورت كه ساعتهاي متمادي مواجهه با رسانهاي خاص موجب ايجاد تغيير در نگرشها و ديدگاههاي موافق با محتواي رسانه ميشود. در واقع، نظريه پرورش با تعيين ميزان و نوع برنامههاي مورد استفاده از رسانهها، ميزان تأثير را مطالعه ميكند تا به سازوكار و چگونگي تأثير دست يابد.
بنابراين، با استفاده از اين نظريه ميتوان برداشت كرد كه ميزان، مدت و نوع مواجهه و واقعي تلقي كردن محتواي سايتهاي اينترنتي بر تغيير ارزشهاي ديني كاربران اثر ميگذارد. بدين معنا كه هر چه ميزان و مدت برخورد بالا رود و هر چه كاربران محتواي دريافتي را واقعيتر تلقي كنند، بيشتر از رابطه خود با اينترنت در جهت بازبيني هويت مليشان بهره ميبرند. ازاينرو، احتمال اثرپذيري آنها بيشتر است. هر چه كاربران، كمتر در معرض اينترنت باشند و محتواي دريافتي را غير واقعيتر تلقي كنند، هويت مليشان كمتر متأثر از فضاي اينترنت خواهد بود و كمتر از رابطه خود با اينترنت در جهت بازبيني هويت مليشان سود ميجويند. ازاينرو، احتمال اثرپذيري آنها كمتر است.
همچنين نوع برخورد، يكي ديگر از عوامل اثرگذار بر هويت ملي كاربران از نگاه نظريه پرورش قلمداد ميشود. در پژوهش حاضر، از اين نكته چنين سود ميجوييم كه هر چه كاربران بيشتر در مواجهه محتواي سايتهاي خبري، علمي و آموزشي باشند، احتمال اثرپذيري آنها بيشتر است. برعكس، هر چه فرد بيشتر در معرض و برخورد محتواي سايتهاي تفريحي و سرگرمي باشد، احتمال اثرپذيري آنها كمتر است. با اين حال، ميزان اثرپذيري كاربران در استفاده از اينترنت با توجه به متن اجتماعي و شرايط فرهنگي كه فرد در آن زندگي ميكند، متفاوت خواهد بود. (همان: 83)
بسياري از كاربران اينترنت ارزشهاي منتقل شده از اين رسانه را نميتوانند درك كنند، در حالي كه با تكنيكهاي خاص ميتوان برخي از مُعرِّفهاي تأثير روي كاربران را سنجيد. وقتي كاربران به يك محرك ارزشي عادت كنند، ديگر آن را بد يا منفي نميدانند. بسياري از انسانها معتقدند و ميدانند كه مواد مخدر مثلاً ترياك يك چيز بد است؛ زيرا توانايي جسمي و فكري و قدرت تصميمگيري را كاهش ميدهد، ولي اگر به همان انسانها با روشهاي مختلف، بدون آنكه آنها ادراك كنند، به تدريج، مقدارهاي كمي ترياك خورانده شود و آنها به آن مقدارها عادت كنند، آنها ديگر آن را چيز بدي احساس نميكنند. به همين ترتيب، اعضاي يك جامعه پيش از تغيير ارزشهايشان، ارزشهايي را كه قرار است به آنها انتقال يابند، منفي ارزيابي ميكنند، ولي پس از مدتي كه ارزشهاي جديد با ظرافت و زيركي، بدون آگاهي خودشان به آنها انتقال داده شد، به آن عادت ميكنند و آن را چيز خوبي ميدانند. به همين طريق، ديگر ارزشها مثل روحيه ايثار و انساندوستي، با روشهاي زيركانه، به روحيه سودجويي تبديل ميشود، بدون آنكه عموم انسانها متوجه اين تغيير شوند. (رفيعپور، 1378: 13)
ج) نظريه رابطه كلمه و معنا
تأثيري كه رسانهها بر معاني ما از كلمات مختلف دارند، ممكن است ساده يا پيچيده باشد. براي مثال، از طريق مطالب چاپي، فيلم، راديو و تلويزيون و اينترنت، مخاطبان ميتوانند كلمات جديدي را ياد بگيرند. در نظريه رابطه كلمه ـ معنا دست كم چهار روش ممكن وجود دارد كه با به كارگيري آنها نمايشهاي رسانهاي ميتوانند در شكلدهي فرآيند پذيرش يا اصلاح ساختار اجتماعي معناسازي واقعيتها نقش ايفا كنند. اين روشها عبارتند از:
يك ـ تأسيس: فرآيندي كه در آن، كلمات و معاني جديد، بخشي از نظام زبان ما ميشوند.
دو ـ گسترش: به معناي توسعه معاني پيشين كلمات است. مردم از اين طريق، معاني جديد لغات را ميآموزند؛ يعني درباره نمادها و معاني كه پيشتر در ذهن داشتند، روش استفاده جديدي مييابند.
سه ـ جابهجايي: عبارت از كنار گذاشتن معناي پيشين و ترويج يك معناي جديد از طريق ارائه دادن برنامههاي رسانهاي و تبليغ لغت جديد در اين گونه رسانههاست.
چهار ـ تثبيت: در اين مورد، مخاطبان رسانهها كم و بيش همان معنا را كه در نمايشها به آن استناد ميشود، به كار ميگيرند. (ملوين دفلور، 1387: 640)
اين مراحل در تغيير ارزشهاي ديني نيز جاري هستند؛ يعني نخست معناي كلمات ديني تأسيس ميشوند؛ بر اساس بينشي كه در رسانهها همچون اينترنت وجود دارد. سپس اين معناي تأسيس شده گسترش مييابد و پس از گذشت زماني، معناي اصلي كلمه ديني جابهجا ميشود. در نظر كاربران، معناي كلمات ديني همان معنايي است كه در طول زمان از رسانهها تبليغ شده است. در نتيجه اين فرآيند، معناي مورد نظر رسانهها تثبيت ميشود. براي مثال، حيا، عفت، راستگويي، امانتداري، ايمان، تقوا، احترام به والدين، صله رحم، حجاب، امر به معروف، نماز، روزه و غيره كه يك ارزش ديني خوانده ميشوند، در افكار عمومي، برداشتهاي معيّن و مشخصي دارند. با اين حال، ممكن است كساني از روي دشمني، به تحريف معاني اين ارزشها دست بزنند و آنها را بر اساس برداشتهاي شخصي خود در اينترنت تبليغ كنند و بر مخاطبان نيز با تكنيكهاي هنري خاص اثر بگذارند؛ چراكه موجب شدهاند معاني و تفاسير پيشين كه مخاطب از اين ارزشها در ذهن داشت، تغيير كند. بنابراين، رسانهها اثرگذاريهاي ظريف، دقيق و پيچيدهاي بر كل رفتار ما دارند. براي اثبات اين مراحل لازم است به آسيبهاي فرهنگي كه اينترنت در راستاي تغيير ارزشهاي ديني تا هماكنون داشته است، نگاهي بيفكنيم تا معلوم شود اينترنت با چه سازوكارهايي ميتواند ارزشهاي ديني ما را تغيير دهد.
5. آسيبهاي فرهنگي اينترنت در تغيير ارزشهاي ديني
الف) كمرنگ شدن ارزشهاي مترقي
هر جامعه صاحب ارزشهايي است كه از فرهنگ آن ناشي ميشود، ولي برخي از ارزشهاي مترقي در جوامع به موجب تأثير از فرهنگ بيبند و بار و اباحهگر غرب، در حال كمرنگ شدن هستند؛ ارزشهايي چون: حيا و عفت زن، اهميت داشتن شخصيت انسان، نه جنسيتش و قبح عرياننمايي بدن. دين چابنر در مقالهاي چنين پيآمدهايي را ناشي از رواج اباحهگري جنسي و هرزهنگاري ميداند و ميگويد مطالعات دقيق و گستردهاي در طول اين سالها در اين باره صورت نگرفته است، ولي روانشناسان شبكه اي.بي.سي.نيوز بر اساس تجربههاي خود در مواردي كه با كودكان سر و كار داشتهاند، بر اين باورند پسراني كه با تصاوير خشونتآميز و مستهجن روبهرو بودهاند، انگيزههاي بوالهوسانهاي در برابر دختران دارند. با اين حال، دختران نيز به اينگونه خواستههاي پسران پاسخ مثبتي نشان ميدهند. در نتيجة رواج بوالهوسي است كه فرستادن تصاوير مستهجن در ميان جوامع اسلامي رشد مييابد، روابط آزاد دختر و پسر ترويج ميشود، كمپوشي و عرياني در مهمانيها و عروسيها به ويژه در ميان جوانان گسترش مييابد و در نهايت، قبح برخي كارها كه سازنده ارتباطي سالم و مفيد در ميان افراد جامعه است، از بين ميرود. همين وضعيت در گذر زمان به رشد ارتكاب برخي كارهاي خلاف اخلاق متعالي و ارزشهاي ديني و حتي ارتكاب برخي جرمها منتهي خواهد شد. (طارمي، 32)
ب) تضعيف فرهنگهاي كم حضور
از ويژگيهاي فضاي مجازي اين است كه به شدت از هر نوع عرضه گستردهاي اثر ميگيرد. گرچه اين فضا، گذرگاه فرهنگهاي گوناگوني است كه هر يك درصدد عرضه خويش هستند، تنها فرهنگي پيشتاز خواهد بود كه حضور پررنگتر و گستردهتري داشته باشد. حقيقت اين است كه سلطه فرهنگ غرب و فرهنگ بيبند و بار غرب در سراسر فضاي مجازي سايه گسترانده است، چنانكه حكومت زبان انگليسي موجب شده است كاربران با حضور در فضاي سايبر ضمن اينكه با زبان انگليسي حاكم بر آن درگير هستند، از زبان ملي خود دور شوند. اين وضعيت به صورت طبيعي موجب سيطره فرهنگ غرب بر عرصههاي گوناگون به ويژه جوامع اسلامي ميشود. بدين وسيله، ارزشها، روشها و هويتهاي مطلوب فرهنگ غربي به جوامع تزريق ميگردد و فرآيند دگرگوني عناصر فرهنگي سرعت ميگيرد. (همان)
ج) تضعيف باورهاي مذهبي و گسترش شبهههاي فكري
يكي از سازوكارهاي تغيير ارزشهاي ديني، تضعيف اعتقادات و گسترش شبهههاي فكري است. فضاي مجازي همانند چاقويي دو لبه است كه ما ميتوانيم از آن به سود خود مدد بگيريم، ولي هجمه و تنوع و گسترش فرهنگ مهاجم غربي به اندازهاي است كه در شرايط كنوني، كوششهاي مدافعان فرهنگي مسلمان را بسيار كم اثر مينمايد، به ويژه اينكه مديريت اصلي اطلاعات نيز در دست غربيان است. آنها ميكوشند با طرح و نشر دادن انواع شبههها موجب سست كردن باورها و عقايد كاربران شوند.
د) رواج سطحينگري فكري
آزادي بيان و طرح انديشههاي متضاد در فضاي مجازي، از اهداف اوليه چنين فضايي است، ولي چنانچه انديشهاي بدون هيچ بنيان و اساس معتبري در اين فضا مطرح شود، ثمره آن، انباشته شدن انديشههاي بسياري است كه توان بررسي و نقد و تحليل همه آنها از عهده مخاطبان بيرون است. بدين سبب، كاربران، بدون بررسي و تحقيق از آن متأثر ميشوند. در نتيجه، روحيه حقپذيري كاربران به ويژه جوانان به سطحينگري در پذيرش انديشههاي نوظهور بدل خواهد شد.
ه ) ايجاد سردرگمي
انباشت اطلاعات خوب و بد، گزينش اطلاعات درست را دشوار ميكند و طرح نامحدود و طبقهبندي نشده آن موجب سردرگمي كساني خواهد شد كه در تحليل انديشهها دچار ضعف هستند. ازاينرو، ضروري است پيش از هر چيز، كاربري درست و طبقهبندي شده اين فضا را به كاربران بياموزيم.
و) گسترش اباحهگري
حفظ حرمت قوانين اجتماعي و رعايت آموزههاي اخلاقي، از ريشهايترين اصول هر فرهنگ است. بديهي است با گسترش اباحهگري در فضاي مجازي، اين روند سرانجام در ميزان خودداري افراد جامعه از ارتكاب كارهاي غير اخلاقي و ناهنجار در فضاي جامعه نيز اثر خواهد گذاشت. منشأ برخي كارهاي خلاف اخلاق در سطح جامعه، مباح شدن آن در فضاي مجازي است.
ز) گسترش محصولات فرهنگي فرهنگهاي منحط
مهمترين محصولات فرهنگي اعم از فيلم، عكس، متن، بازيهاي رايانهاي و اينترنتي را غرب و گاه شرق، توليد و سپس در فضاي مجازي تبليغ و توزيع ميكند. بدينسان، يكي از خطرهاي ناشي از فضاي سايبر متوجه كشورهايي است كه فرهنگهاي متضاد با فرهنگ حاكم بر فضاي سايبري دارند. (طارمي، 1387: 32)
نتيجهگيري
اينترنت به فنآوري پايان قرن بيستم و آغاز سده بيست و يكم تبديل شده است و در همين دو سه دههاي كه از عمر آن ميگذرد، بسياري از عرصههاي زندگي اجتماعي، اقتصادي و سياسي را درنورديده است. تغيرات ناشي از اينترنت سبب شد كستلز از كهكشان جديدي به نام «كهكشان اينترنت» سخن بگويد. قابليتها و ظرفيتهاي اينترنت و فضاي مجازي چنان گسترده بوده كه شگفتي بسياري را برانگيخته است. با وجود همه ظرفيتها و قابليتهاي اينترنت نبايد مسائل و آسيبها و تغييراتي را كه در مورد آن به وجود آمده است، از نظر دور داشت.
يكي از آسيبهاي بسيار خطرناك اين رسانه، تغيير نگرشها و باورهاي كاربران است كه تغيير ارزشهاي ديني كاربران، نمونهاي از آنهاست. اينترنت با سازوكارها و آسيبهايي مانند كمرنگ كردن ارزشهاي مترقي، تضعيف فرهنگهاي كمحضور، تضعيف اعتقادات و گسترش شبهههاي فكري، رواج سطحينگري فكري، ايجاد سردرگمي، گسترش اباحهگري و گسترش محصولات فرهنگي فرهنگهاي منحط درصدد تغيير دادن ارزشهاي كاربران است. افزون بر اين، بنا بر نظريههاي مطرحشده درباره تأثير اينترنت، ميتوان نتيجه گرفت كه سياستهاي پشت پرده اين فنآوري، تأثير بسزايي در تغيير ارزشهاي ديني كاربران دارد و اينترنت با استفاده از سازوكارهاي خاص و بر اساس وضعيت فرهنگي ـ اجتماعي افراد ميتواند بر باورهاي ديني و حتي رفتار كنشگران اثر بگذارد. براي نمونه، برخي ارزشهاي مترقي در جوامع اسلامي وجود دارد كه به دليل اثرپذيري از فرهنگ بيبند و بار و اباحهگر غرب از طريق اينترنت، در حال كمرنگ شدن هستند؛ ارزشهايي چون: حيا و عفت زن، اهميت داشتن شخصيت انسان، نه جنسيتش و قبح عرياننمايي بدن.
منابع
الف) كتاب
استوت، دانيل (ويراستار انگليسي)، برگزيده دانشنامه دين، ارتباطات و رسانه، گروه مترجمان، به كوشش: سيد حميدرضا قادري، قم، دفتر عقل، 1388.
دفلور، ملوين و اي دنيس اورت، شناخت ارتباطات جمعي، ترجمه: سيروس مرادي، تهران، دانشكده صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، چاپ دوم، 1387.
ديليني، تيم، نظريههاي كلاسيك جامعهشناسي، ترجمه: بهرنگ صديقي و وحيد طلوعي، تهران، نشر ني، 1387.
رفيعپور، فرامرز، وسايل ارتباط جمعي و تغيير ارزشهاي اجتماعي، تهران، كتاب فرا، 1378.
صبري، حميد، آشنايي با دانش ارتباطات، آذربايجان، نشر مؤلف، چاپ اول، 1381.
عباسي قادي، مجتبي و مرتضي خليلي كاشاني، تأثير اينترنت بر هويت ملي، تهران، پژوهشكده مطالعات راهبردي، 1389.
كوئن، بروس، درآمدي بر جامعهشناسي، ترجمه: محسن ثلاثي، تهران، فرهنگ معاصر، 1370.
گيدنز، آنتوني، جامعهشناسي، ترجمه: حسن چاوشيان، تهران، غزال، چاپ دوم، 1387.
مريجي، شمسالله، تبيين جامعهشناختي واقعه كربلا، قم، مركز انتشارات مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني رحمه الله ، 1385.
ب) مقاله
طارمي، محمدحسين، «فضاي سايبر؛ آسيبها و مخاطرات»، مجله رهآورد نور، شماره 22، 1387، ص32.
ج) پاياننامه
كرماللهي، نعمتالله، رساله دكتري «اينترنت و دينداري»، دانشگاه آزاد تهران، 1387.
افزودن دیدگاه جدید