رفتن به محتوای اصلی

اهداف تبلیغ

تاریخ انتشار:
از آنجا که وظیفه علماء دین پی‏گیری اهداف انبیاء عظام‌علیهم‌السلام می‏باشد، بهتر است اهداف کلان بعثت انبیاء الهی‌علیهم‌...
نویسنده: محمدحسن نبوی
نام نشریه: مبلغان، شماره 140

از آنجا که وظیفه علماء دین پی‏گیری اهداف انبیاء عظام‌علیهم‌السلام می‏باشد، بهتر است اهداف کلان بعثت انبیاء الهی‌علیهم‌السلام شناخته شده و همه فعالیتهای مبلّغان در جهت تحقق آن اهداف شکل گیرد.

برخی از اهداف پیامبران به عنوان شاخصهای اصلی مطرح بوده و مسائل بسیاری به صورت تابعی می‏باشد که این نوع مباحث، به صورت تفکیک شده باید در فعالیتهای تبلیغی مورد توجه باشد والا مبلّغ دچار مشکل پردازش به مباحث فرعی و گاهی غیر اصولی گردیده و مردم را نیز به خطا می‏اندازد؛ از باب نمونه می‏توان به بحث خدا‏پرستی اشاره کرد. امر مهم و حساس خدا پرستی بنیادی‏ترین مسئله تبلیغی است که اگر فردی در خداپرستی تردید داشته باشد، بیان احکام و اخلاقیات اسلام و... برای او کاری بیهوده به‏نظر می‏رسد؛ از اینرو شناخت اهداف اصلی، کلان و بنیادین دین از ضروریات در عرصه تبلیغ می‏باشد.

برای شناخت اهداف کلان انبیاء‌علیهم‌السلام بهترین منبع، قرآن مجید می‏باشد که ما با استناد به آیات قرآن مواردی را بیان می‏کنیم:

خدا پرستی

از مهم‏ترین اهداف انبیاء‌علیهم‌السلام گسترش خداپرستی در بین جوامع مختلف بوده است؛ قرآن مجید می‏فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ»؛ (1) «و همانا در هر امتى پیامبرى فرستادیم تا [اعلام كند كه‏] خدا را بپرستید و از [پرستش‏] طاغوت بپرهیزید.»

در جای دیگر می‏فرماید: «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِى إِلَیهِ أَنَّهُ لَا إِلَاهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»؛ (2) «پیش از تو هیچ رسولى نفرستادیم مگر آنكه به او وحى کردیم كه غیر از من خدایى نیست؛ پس مرا بپرستید.»

اگر در قرآن بخواهیم اهم فعالیت انبیاء‌علیهم‌السلام بویژه پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله را بررسی کنیم، می‏بینیم بخش عمده‏ای از زحمات این بزرگواران، در راستای تحقق خداپرستی و گسترش آن بوده است.

فراگیری عدالت

اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم، در ابعاد مختلفِ ساحتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، از اهداف بزرگ ارسال رسل و بعثت پیام آوران الهی بوده است. ظلم و بیداد، انسانها را به جای عبودیت خداوند به کرنش در مقابل ستمگران واداشته و از بزرگترین نعمت اِلهی که آزادی است، محروم می‏سازد.

قرآن مجید می‏فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمیزانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لیعْلَمَ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزیزٌ»؛ (3) «ما پیامبرانمان را با دلیلهاى روشن فرستادیم و با آنها كتاب و میزان را نیز نازل كردیم تا مردم به عدالت عمل كنند. و آهن را كه در آن نیرویى سخت و منافعى براى مردم است فرو فرستادیم، تا خدا بداند چه كسى در غیاب، او و پیامبرانش را یارى مى‏كند؛ زیرا خدا توانا و پیروزمند است.»

از مهم‏ترین تفاوت بین مبلّغین اسلام و مسیحیت آن است که کلیسا در موارد بسیاری نه تنها ظلم ستیز نبوده بلکه تاریخ گواه آنست که توجیه‏گرِ ظلم ستمگران و پیشقراول استثمار قدرتهای بزرگ جهانی بوده است؛ اما روحانیون شیعه، در طول تاریخ، به‏ویژه در زمان ما، همواره به حکومتی عادل می‏اندیشیدند و تلاشهای خستگی ناپذیری داشته‏اند تا آنجا که در این راه شهدای فراوانی را تقدیم عدالت‏گستری دین نموده‏اند.

گاهی گفته می‏شود که بهتر است روحانیون برای جذب مردم به دین در مسائل سیاسی دخالت نکنند تا قداست آنان پایدار مانده و محبوبیت عمومی یابند. البته با چنین رویه‏ای این افراد در جذب انسانهای مرفهِ بی‏درد موفق می‏شوند؛ اما مؤمنان خداجویی که برای حفظ دین خدا از جان و مال و هستی خویش به راحتی می‏گذرند را، از دست می‏دهند.

اینان همان مدل روحانیت مسیحیت را پیشنهاد می‏دهند. این نوع روحانیت باید بخشی از مفاهیم و معارف قرآنی را رها کرده، به روشی روی آورند که در نهایت همان اسلام آمریکایی ترویج شود؛ این رویه نه تنها در اسلام مقبولیت ندارد، بلکه در هیچ یک از ادیان آسمانی نیز پذیرفته نیست! آری اگر ادیانی با این رویه دیده می‏شود، ادیان تحریف شده‏ای است که هواهای نفسانی و امیال شیطانی آدمیان در آن دخالت نموده است.

نتیجه آنکه روحانیون شیعه و مبلّغین، موظّف هستند برای گسترش عدالت در ابعاد مختلف، از محل تبلیغ گرفته تا کلّ جهان با تمام توانمندیها بکوشند؛ زیرا این امر از مهم‏ترین اهداف انبیاء می‏باشد.

تعلیم کتاب و حکمت

یکی دیگر از اهداف پیامبران، رشد عقلی انسانها و افزایش درک، دانش و تعلیم کتاب و حکمت به آنان بوده است. قرآن مجید می‏فرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ»؛ (4) «او خدایى است كه در میان مردم بى‏‏سواد پیامبرى از خود آنان مبعوث داشت، تا آیاتش را بر آنها بخواند و [از اخلاقیات زشت] منزه سازد و كتاب و حكمت‏شان بیاموزد، اگر چه پیش از آن در گمراهى آشكار بودند.»

در این آیه کریمه در می‏یابیم که پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله در جامعه‏ای مبعوث به رسالت می‏شود که از شاخصه‏های مهم شناختی آن جامعه بی‏سوادی و کاستی علمی ـ دانشی آنها است و پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله موظّف به رشد علمی و آگاهی آنها و تعلیم کتاب و حکمت است.

جایگاه تعقّل و اندیشه در قرآن مجید به حدی است که اگر کسی آشنایی با این کتاب آسمانی داشته باشد، در می‏یابد تا چه اندازه این کتاب نورانی، مخاطبان خود را به تعقّل و تفکّر، ترغیب نموده است که ما اکنون به چند نمونه اشاره می‏کنیم:

تنها کتاب آسمانیِ مصون مانده از تحریف، در موارد بسیاری پس از اقامه برهان و بیان استدلالهای محکم با جملات «اَفَلاَ تَعْقِلُونَ» و «اَفَلاَ تَتَفَکَّرُونَ»، افراد را به تعقّل و تفکّر فرا می‏خواند؛ در مواردی هم علت انحراف انسانها و عدم پذیرش حق توسط معاندین را نیاندیشیدن و عدم تعقّل بیان می‏کند. چنانچه می‏فرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْینٌ لا یبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا یسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»؛ (5) «بسیارى از جن و انس را براى جهنم بیافریدیم. کسانی که دلهایى دارند ولی با آن نمى‏فهمند و چشمهایى كه با آن نمى‏بینند و گوشهایى كه با آن نمى‏شنوند. اینان همانند چارپایانند بلکه گمراه‏تر از آنها، اینان همان غافلانند.»

در جای دیگر قرآن کریم کسانی که تعقّل نمی‏کنند را بدترین جنبندگان معرفی می‏کند و می‏فرماید: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذینَ لا یعْقِلُونَ»؛ (6) «بدترین جانوران نزد خدا كسانى هستند كه، كر و لال می‏باشند و اصلا تعقل نمى‏كنند.»

در این آیه باید به نکته‏ای توجه داشت و آن اینکه قرآن نمی‏فرماید «بدترین انسانها» بلکه می‏فرماید «بدترین جنبنده» انسانهای بی‏تعقل‏اند. این تعبیر نشان دهنده سقوط انسان در حد پائین‏تر از همه حیوانات است. در آیاتی هم پس از شمردن نعمتها می‏فرماید: «إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ»؛ (7) «در این نعمتها نشانه‏هایی برای اندیشه‏ورزان است.»

از مجموع این آیات، اهمیت جایگاه عقل در منظومه معارف اسلامی، به خوبی معلوم می‏گردد؛ از اینرو لازم است، مبلّغان دین، بیش از هر چیز به فعّال سازی عقل و اندیشه مخاطبان رو آورند و از بیان مسائل ضعیف حدسی، بیان خواب، و اوهام و... سخنانی از این دست در حوزه مباحث عقلی که امروز برای انسانهای فهیم و دانشمند سخنان بی‏منطق و استدلال تلقی می‏گردد، به شدت پرهیز کنند.

رشد فضائل اخلاقی

یكی از اهداف اساسی پیامبران جهت هدایت انسانها، رشد سجایای اخلاقی و دور ساختن جامعه از مفاسد بوده است. با مروری بر تاریخ پیامبران‌علیهم‌السلام در قرآن، آیات بسیاری به چشم می‏خورد كه پیامبران الهی‌علیهم‌السلام در برابر رذائل اخلاقی و مفاسد اجتماعی ایستادگی نموده و با تمام توان در جهت اصلاح جامعه می‏كوشیدند.

پیامبر اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز در این عرصه با جدیت تلاش كرده و قرآن مجید، پاكسازی انسانها از آلودگی را از اهداف بعثت پیامبر‌صلی‌الله‌علیه‌وآله بر شمرده، می‏فرماید: «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ»؛ (8) «او خدایى است كه در میان مردم بى‏‏سواد، پیامبرى از خود آنان مبعوث داشت تا آیاتش را بر آنها بخواند و [از اخلاقیات زشت] منزه سازد و كتاب و حكمت شان بیاموزد. اگر چه پیش از آن در گمراهى آشكار بودند.»

اهمیت نشر ارزشهای اخلاقی در جامعه، تا حدی است كه پیامبر گرامی اسلام‌صلی‌الله‌علیه‌وآله می‏فرماید: «عَلَیكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِی بِهَا؛ (9) بر شما باد به مكارم اخلاق كه خداوند عز وجل مرا به مكارم اخلاق مبعوث كرد.»

مبلّغان دینی از باب «اِنَّ العُلَمَاءَ وَرَثَةُ الاَنبِیاءِ» (10) وظیفه دارند ابتدا بر گسترش خداپرستی همت گمارده و سپس تزكیه انسانها از رذائل اخلاقی و احیاء اخلاق حسنه را به عنوان وظیفه اصلی خویش قلمداد كنند.

برای دست یابی بدین هدف، قبل از هر اقدامی، شناخت عالمانۀ فضای تبلیغ مطرح است؛ مبلّغ نباید صرفاً به خواندن نماز جماعت و سخنرانی اكتفا كند و از آنچه در محل تبلیغ او می‏گذرد غافل بماند.

امام صادق‌علیه‌السلام می‏فرماید:

«وَ الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس؛ (11) كسی‏كه به زمان خویش آگاه باشد، امور مشتبه بر او هجوم نمی‏آورد.»

مبلّغ در محل تبلیغ، نسبت به فرهنگ دینی مردم مسئول است؛ او باید از رویدادهای اطراف خویش اطلاع كافی داشته، برنامه‏های تبلیغی خود را در جهت تصحیح ناهنجاریهای اجتماعی طراحی كرده، مجدانه پیگیری كند.

برای آنكه مبلّغ بتواند برنامه‏های تبلیغی خود را در جهت تزکیه و اصلاح مفاسد اخلاقی متمرکز کند، ابتدا لازم است اطلاعات مورد نیاز در حیطه‏های ذیل گردآوری شود، سپس برنامه‏های تبلیغی طراحی گردد:

حیطههای اطلاعات

1. مسائل اخلاقی پنهانی كه بروز و ظهور اجتماعی آن قابل ارزیابی دقیق نیست؛ مانند: حسد و...؛

2. مسائل اخلاقی مربوط به روابط خانوادگی افراد؛ مانند: رابطه مرد با زن و فرزندان، پدر و مادر و خویشان؛

3. مسائل اخلاقی مطرح در سطح جامعه كه در عرصه فرهنگ اجتماعی خودنمایی می‏كنند؛ مانند: سرقت، بدحجابی، بی‏بند و باری، ناهنجاریهای رفتاری و...؛

4. مفاسد اجتماعی مربوط به اخلاقیات حاكم در جریان كسب و كار، روابط اقتصادی و اجتماعی؛ مانند: ربا، غش در معامله، كلاهبرداری، كم فروشی، خیانت، كم كاری و...؛

5. حركتهای ضد ارزشی در فراز و نشیبهای سیاسی و فعالیتهای حزبی؛

6. مفاسد اجتماعی مربوط به حاكمان و مدیران در بدنه حكومت، سازمانها و ادارات.

مبلّغ لازم است در هر بخش از موارد فوق، به دور از تجسسهای بی‏جا، مفاسد پیدای اخلاقی را شناخته و در كنار آن، ملكات اخلاقی جامعه را نیز در هر یك از موضوعات فوق مورد بررسی قرار دهد و آنگاه برای تصحیح و تأمین کاستیهای هر بخش، به برنامه‏ریزی روی آورد.

پی‌نوشـــــــــــــت‌ها:

(1). جمعه/ 2.

(2). انبیاء /25.

(3). حدید / 25.

(4). جمعه / 2.

(5). اعراف /179.

(6). یونس /22.

(7). رعد /4.

(8). جمعه /2.

(9). بحار الانوار، علامه مجلسی، انتشارات اسلامیه،تهران، 1363ش، ج66، ص375.

(10). همان، ج1، ص166.

(11). همان، ج75، ص269.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.