تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (10)؛ صفات و ویژگیهای اخلاقی و عرفانی امامان جماعت
نام نشریه: مبلغان، شماره 29
یكی از وظایف مهم و اساسی «مبلغان دین»، بر عهده گرفتن امامت جماعت است و شایسته نیست كه آنان از انجام دادن این «مسؤولیت الهی» شانه خالی كنند و یا توجه و عنایت كمتری به آن داشته باشند. اصولا «تبلیغ»، بدون برگزاری منظم و عاشقانه «نماز جماعت» و رعایت آداب و وظایف اخلاقی ویژه آن، كم ارزش میشود و نتیجه درخشانی در پی ندارد.
پس سزاوار است كه «مبلغان شریعت» بعد از تزكیه و تهذیب نفس و پیدا كردن آمادگی معنوی، پیشنماز مردم در مساجد و نمازخانهها شوند و از این فیض بزرگ الهی و رسیدن به پاداشها و ثوابهای آن محروم نمانند.
عارف فرزانه، ملكی تبریزی رحمه الله مینویسد: «از كارهای مهم اهل علم، امامت جماعت و وعظ است. آنچه به اختصار درباره این دو میتوان گفت این است كه: اگر عالم، قوی و مجاهد بوده و از كسانی باشد كه مدتی با نفس خود جهاد كرده و در طول جهاد، راههای پنهان نفوذ شیطان و پوششهای هوای نفس را پیدا كرده، نباید امامت جماعت و وعظ را به كلی رها كند، زیرا این دو، مورد اهتمام شرع است.... (1) »
امامت جماعت و برعهده گرفتن پیشوایی مردم در نماز، دارای قدر و ارزشی است كه امور و مناصب دیگر به آن نمیرسد. امامت جماعت، منصب پیامبر صلی الله علیه و آله، امامان معصوم علیهم السلام و عارفان بالله بوده است.
كمال الدین حسین كاشفی بیهقی در منزلت والای امامان جماعت مینویسد:
«ائمه (پیشنمازان)، در ثواب با مؤذنان شریك اند [؛ بلكه] جمهور علما را اتفاق است كه ثواب ائمه، زیادتر است. قال النبی صلی الله علیه و آله: منام ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تاخر [؛ یعنی، هركه امامت كند با ایمان و احتساب، آمرزیده شود گناهان گذشته و آینده او] و از ابن عباس منقول است كه: مردی نزد وی آمد و گفت: مرا كاری آموز كه به رحمت خدای نزدیك شوم. گفت: امام جماعتی باش كه من از رسول صلی الله علیه و آله شنیدم كه گفت: «منام قوما صابرا محتسبا كان قائدهم و دلیلهم الی الجنة. (2) » پس بر «مبلغان بیدار دل» است كه از این وظیفه غافل نشوند وهمواره به آن اهتمام و توجه خاص داشته باشند.
امامت جماعت و بایستهها
با توجه به قدر و ارزش والای «نماز جماعت» و نقش و تاثیر اساسی و ماندگار آن در ارشاد وهدایت مردم، رعایت حرمت و حفظ قداست آن، از وظایف اساسی امامان جماعت است. آنان باید بر كردار و گفتار خود مراقبت و نظارت كامل داشته و اخلاق خویش را با فضایل معنوی و سجایای انسانی بیارایند.
با مطالعه و اندیشه در «رساله حقوق» امام عارفان و زینت عابدان حضرت سجاد علیه السلام و توجه به مفاهیم والای آن، روشن میشود كه امامان جماعت باید هرچه بیشتر قدر این «مسؤولیت» را بدانند و در پاسداشت آن و عمل به وظایف دشوار خود كوشا باشند. در این روایت، هرچند امام زین العابدین علیه السلام، سفارشها و توصیههایی به مامومین دارند و آنان را به رعایت «حقوق امامان جماعت» دعوت میكنند؛ اما به طور غیر مستقیم سفارش و نصایح خود را متوجه پیشنمازان كرده، و بر مواظبت از این «مسؤولیت» تاكید میورزند.
آن حضرت فرموده اند: «و اما حق امامك فی صلاتك فان تعلم انه قد تقلد السفارة فیما بینك و بین الله والوفادة الی ربك و تكلم عنك و لم تتكلم عنه و دعا لك و لم تدع له و طلب فیك و لم تطلب فیه و كفاك هم المقام بین یدی الله والمسالة له فیك و لم تكفه ذلك فان كان فی شیی ء من ذلك تقصیر كان به دونك و ان كان آثما لم تكن شریكه فیه و لم یكن له علیك فضل فوقی نفسك بنفسه و وقی صلاتك بصلاته فتشكر له علی ذلك (3) ؛ حق امام جماعت این است كه بدانی او سفارت بین تو و پروردگارت و نمایندگی به سوی پروردگارت را به عهده گرفته و از طرف تو صحبت میكند و تو از طرف او سخن نمیگویی. او برای تو دعا میكند و تو برای او دعا نمیكنی. او در مورد تو طلب میكند و تو در مورد او طلب نمیكنی. تو را از اندوه [و هول و هراس] ایستادن در مقابل خداوند و درخواست از او در مورد تو كفایت میكند ولی از او كفایت نمیكنی. و اگر در بخشی از آن تقصیری باشد، به وسیله اوست نه به وسیله تو، و اگر گناهكار باشد تو شریك او در آن گناه نیستی و او بیش از تو سهمی نخواهد برد. پس او جان تو را با جان خودش حفظ كرد و نماز تو را با نماز خودش محافظت نمود. پس باید به اندازه این خدمات و زحمات از او تشكر كنی.»
در این روایت به پارهای از اهدافی كه در جماعت توسط امام جماعت محقق میشود اشاره شده است:
1- سفارت بین نمازگزاران و خدا؛
2- نمایندگی از طرف ایشان برای صحبت و مناجات با خدا؛
3- محافظت از دین و نماز مامومین؛
4- دعا كردن برای نمازگزاران و...؛
حال كسی كه سفیر و واسطه بین نمازگزاران وخدا و پاسدار دین و نماز آنان و پیشوای ایشان در مناجات ونیایش با خداست، شایسته و ضروری است كه با آگاهی از این امور، خود را متصف به صفات و ویژگیهای «پیشنماز نمونه» كند و از امور ناپسند و غیر اخلاقی بپرهیزد.
عارف گرانمایه امام راحل رحمه الله، مهمترین خصلت و ویژگی امامان جماعت و جمعه را تهذیب نفس و تزكیه درون میداند و همگان را بدان سفارش میكند:
«وقتی كه آقایان، خودشان را تهذیب كردند؛ خصوصا ائمة جمعه كه سر و كارشان با تودههای عظیم مردم است؛ ائمه جماعت هم هست... آنها باید ان شاء الله به مقام عالی تهذیب برسند و مردم را هم دعوت به این مطلب بكنند (4).»
اصولا فلسفه و علت اصلی نماز جماعت نیز، تزكیه و تهذیب نفس و خودسازی جمعی و كسب فضایل اخلاقی وطهارت معنوی است. صاحب «اسرار الصلاة» در این زمینه مینویسد:
«نماز جماعت در تكمیل نفوس و قوت آنها در سیر الی الله و جلب فیوضات الهی، بسیار مؤثر است؛ زیرا اگر رحمت حق تعالی شامل حال یكی از آنها شود - به خصوص اگر اجتماع و اتحاد آنان برای خدا و در راه خدا باشد - همه آنها را فراخواهد گرفت؛ گرچه دیگران مستحق آن رحمت نباشند.
مثل اجتماع قلوب، مانند اتصال آب جاری قلیل به یكدیگر است كه چون به یكدیگر متصل شوند، از صورت آب قلیل خارج شده و «كر» میشود كه دیگر به اندك نجاستی، طهارتش را از دست نمیدهد و برای این معنا، در علم معرفت سر شریف و وجه لطیفی است (5).»
برخی از صفات و ویژگیهای اخلافی وعرفانی امامان جماعت در نظر عارفان و دانشمندان اخلاقی بدین شرح است:
1- صفای باطن و خشوع و خضوع
پیشنماز باید بیش از همه خاشع و خاضع بوده و از پراكندگی حواس و از بین رفتن حضور قلب، جلوگیری كند و از معبود حقیقی غافل نشود. عالم ربانی مولی محمد مهدی نراقی مینویسد: «امام جماعت باید در میان مردم [از نظر] فزونی صفای دل و رو آوردن به خدا و خشوع و خضوع و دیگر شرایط باطنی، ویژگی و امتیاز داشته باشد؛ زیرا او پیشوای ایشان است و نفوس آن جماعت را به سوی خدا میكشاند. پس بسیار زشت است كه دل او در نماز غافل، یا در وادی وسوسههای باطل باشد و برخی از مامومین او با دل حاضر خدای سبحان را تعظیم كنند و از این بدتر و ناپسندتر آن كه، التفات دل او به كسانی كه در پشت او هستند، از مردمی كه نمیتوانند به او سود و زیانی برسانند، بیشتر باشد از التفات دل به صاحب ملك كه بر همه احاطه دارد و تنها به اراده او عوالم علوی سفلی و ملك و ملكوت پدید آمده اند.
آیا از دانای نهانیها شرم نمیكند كه خود را به عنوان پیشوای امت سرور رسولان میگمارد و در جای رسولان خدا و اوصیای راشدین او میایستد و از ایشان نیابت میكند و حال آن كه دل او از ضعیفان عوام - كه به او اقتدا نموده اند بیشتر دگرگون و متاثر میشود؛ تا از عظمت و جلال الهی؟! آیا از خدا خجالت نمیكشد كه حالش به زیادی و كمی مامومین تفاوت میكند؟! (6) »
علامه فیض كاشانی رحمه الله سفارش میكند: «تا میتوانی با كمال خشوع به انجام وظیفه اقدام ك ن؛ چه اگر كسی بخواهد ظاهرا و باطنا به غیر خدا التفات نداشته باشد، بایستی كمال خشوع را رعایت كند. پس لازم است قلب خود را از التفات به غیر خدا باز دارد و اگر تصادفا قلب به جای دیگر توجه كرده، بایستی آن را متذكر سازی كه خدای تعالی از حال تو با خبر است و آیا شایسته است در آن حال از خدا غفلت كنی؟ (7) »
2- اخلاص
بر امام جماعت واجب است كه در تمامی اعمال خود به خصوص خواندن نماز «اخلاص» داشته باشد. عارف الهی ملكی تبریزی رحمه الله مینویسد: «امام جماعت و واعظ، با جدیت در جهت اخلاص نیت و صدق در اخلاص تلاش كند؛ زیرا آفات وعظ و امامت، خیلی زیاد است و كمتر از فضایل و فواید آن نیست.
بنابراین پس از مراقبت كامل، اگر انگیزه خود را خالص دید، اقدام كند و اگر دید برعكس است، یا هم برای خدا و هم برای غیر او است، یا نفهمید كه مخلص است یا نه، باید آن را ترك و به تحصیل صدق و اخلاص بپردازد.
اگر در به دست آوردن صدق در اخلاص راستگو باشد، خداوند به حكم این آیه: «و آنان كه در راه ما تلاش و كوشش كردند؛ آنان را حتما به راه خویش هدایت میكنیم (8) »، او را هدایت میكند (9).
عالم ربانی فیض كاشانی نیز میگوید:
«امام جماعت باید با خلوص كامل برای رضای خداوند پیشنمازی كند و در طهارت و همه شرایط نماز امانت الهی را به انجام رساند... منظور از اخلاص این است كه برای پیشنمازی اجرت نگیرد...
اما اگر از محل درآمد موقوفه ای... و یا از سوی حاكم و یا از طرف مردم، مقرری اخذ كند، حكم بر حرمت آن نشده، لیكن مكروه است (10).»
ابو حامد غزالی نیز گوید: «باید كه امامی (پیشنمازی) برای خدای كند به اخلاص و هیچ مزد نستاند (11).»
3- قصد قربت
یكی از ملزومات اخلاص در امامت جماعت، قصد تقرب به خداوند و داشتن امید ثواب است. مقتدای مردم در نماز، در نزد پروردگار ماجور و دارای پاداشهای بی كران است و این مهم جز با نیت قربت حاصل نمیآید. عالم ربانی مولی مهدی نراقی رحمه الله مینویسد: «سزاوار است كه انگیزه و محرك پیشنماز به رفتن مسجد، امامت جماعت نباشد؛ مگر به قصد قربت و امید ثواب. پس اگر در بعضی از گوشههای دل او، انگیزهای از حب شهرت و منزلت در دلها باشد، یا بخواهد به چیزی كه باعث انتظام معاش او است برسد، پس وای بر كسی كه خود را هلاك ساخته و از كسانی است كه گمراه اند و دیگران را گمراه میكنند و خود و دیگران را به هلاكت میاندازند (12).»
آیت الله آقا میر سید حسن مدرس هاشمی صاحب شرح رساله «سیر و سلوك» مینویسد:
«اگر در محراب قرار گرفتید و احساس كردید كه برای خدا است و توجه به كم و زیاد بودن مریدان ندارید و یا اگر دیدید شخصی بهتر از شما آمده و این مسؤولیت را انجام میدهد، بدون هیچ ناراحتی آن را به او واگذار میكنید، در این صورت معلوم میشود كه اخلاص دارید و میتوانید امامت جماعت را به عهده بگیرید.
اگر دیدید چنین روحیهای ندارید، از ابتدا، دنبال چنین منصبی حركت نكنید (13).»
از این مطالب روشن میشود كه پیشنماز، نباید نماز جماعت را به انگیزه رسیدن به مقام و مال و یا دست یافتن به شهرت و احترام بخواند؛ چون در این صورت هم نماز خود را تباه میكند و هم نماز مامومین و اقتدا كنندگان را.
او باید دل خود را از هرگونه خواهش غیر خدایی خالی كند و خواستههای خود را تنها از خدا بخواهد.
4- عدالت و طهارت
«عدالت» و به دور بودن از گناهان، خصیصه و صفت اصلی پیشنماز و ركن مهم و اساسی امامت جماعت است. پیشوای مردم در نماز باید از هر حیث خود را با فضایل اخلاقی و انسانی و طهارت باطنی آراسته كند و عادل باشد. صاحب كتاب اخلاقی «حقایق» مینویسد:
«از جمله شرایط امام جماعت این است كه مؤمن، عادل و از نظر دین مورد وثوق و امین باشد... و در طهارت و همه شرایط نماز امانت الهی را به انجام رساند.
مقصود از امانت، طهارت باطن از فسق و معاصی كبیره وعدم اصرار بر صغیره است. كسی كه نامزد پیشنمازی است؛ سزاوار است از تلاش در راه رسیدن به آن اجتناب كند؛ زیرا او به منزله نماینده و شفیع مردم است و باید بهتر آنها باشد.
همچنین طهارت ظاهر را از حدث و باطن را از خبث و پلیدی حفظ كند، زیرا این امری است كه جز خود او، كسی بر آن آگاه نیست. اگر در اثنای نماز، متذكر شود كه طهارت ندارد، یا طهارتش شكسته شده، باید شرم نكند؛ بلكه دست كسی را كه به او از همه نزدیكتر است بگیرد و او را در جای خود قرار دهد. (14) »
گناهان و معاصی، خارهای بیابان هوا و هوس و لكههای سیاه كشور دل است و به هیچ عنوان زیبنده شخصی نیست كه مقتدا و پیشوای مردم در نماز و راهنمای آنان به سوی نیكیها است. او باید دارای طهارت نفس، صفای درون، عدالت و تقوای عالی و اخلاقی پسندیده باشد و برای رسیدن به آنها كوشش كند. هرچند رسیدن به منزلت «انسان كامل»، امری سخت و دشوار است، اما نزدیك شدن به این مرتبه و متخلق شدن به «اخلاق اسلامی»، برای همگان ضروری و برای امامان جماعت، ضروریتر است.
آیت الله حاج شیخ علی آقانجفی كاشانی رحمه الله در باره صفات و ویژگیهای امامان جماعت مینویسد:
«... سپس یك نفر كه از همه برتر است، از لحاظ فضل و دانشش، فقه و قرائتش، پاكی و پاكدامنیاش، صحت عقیده و عملش، عدالت و مروتش، مخالفت با هوا و هوسش، مناعت و شهامت و شجاعتش، روشنی و بینشش، پیش میایستد و همه به او هماهنگ اقتدا میكنند و نماز میخوانند.
چون امام و پیشوای نمازشان وافد آنها است، باید از هر حیث شایسته و از هر جهت لایق باشد؛ زیرا وافد كسی را گویند كه از طرف گروهی، نماینده و حامل پیغام و رسالت و یا واسطه عرض حاجت و ابلاغ نیاز آنها باشد به پیش بزرگی.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «پیشنماز هر گروه، وافد آنها است به سوی خدا، پس فاضلترین افرادتان را پیش دارید.»
امام جماعت، سفیر و نماینده و واسطه مردمی است كه به او اقتدا میكنند، پیش خدای متعال، پس باید حتی الامكان نزد خدا موجه و مقرب و بندهای شایسته باشد و خیر و صلاح مردم را از هرجهت بخواهد و جدا پیشوای دلسوزی باشد (15).»
5- عطوفت و محبت
یكی دیگر از خصایص پسندیده و نیكوی امام جماعت، دوست داشتن مردم، مهربانی و مدارا با آنان، نرمی و عطوفت و برخورد خوب است. عارف نامدار ملكی تبریزی رحمه الله مینویسد:
«امامی كه قلبش را پاك و نفسش را مهذب و پاكیزه نمود، لامحاله هركس كه چنین كسی را بشناسد، او را دوست خواهد داشت و او هم نسبت به مؤمنان، به جهت همان محبت الهی - كه رشته پیوند بین او و آنان است - مهربان و به آنان بیش از آن كه آنها او را دوست میدارند، محبت دارد.
در نتیجه هم قلب او نسبت به مؤمنانی كه با او به نماز ایستاده اند صاف و هم دلهای مؤمنانی كه به او اقتدا كرده اند، نسبت به او در كمال صفا خواهد بود؛ بلكه میتوان گفت كه: اصحاب چنین امامانی، غالبا از مردمان با صفا و صاحبدل هستند و در نتیجه اجتماع آنان، اجتماعی الهی و بر وفق مراد خدای تبارك و تعالی خواهد بود (16).»
«محبت» و «احترام» به مردم یكی از عوامل مهم جذب قلوب و علاقمند كردن آنان به مسائل دینی و اخلاقی - به خصوص حضور در مساجد و شركت در نماز جماعت - است. در حالی كه برخوردهای ناروا و تكبر و غرور باعث ناراحتی و انزجار مردم و دوری آنان از مساجد و نمازهای جماعت میگردد.
پس شایسته است كه امامان جماعت، با دقت و مواظبت در كردار و گفتار خود، و نرمی و مدارا با مامومین، به تبلیغ عملی دین پرداخته و از فرصت طلایی حضور مداوم و آگاهانه مردم در نمازهای جماعت، بهترین استفادهها را ببرند؛ چنان كه امام راحل رحمه الله میفرماید:
«ائمه جمعه، ائمه جماعت، روحانیون محترم، اینها باید توجه به این معنا داشته باشند كه اینها پدر هستند از برای ملت. اینها با مردم باید سمت پدری داشته باشند. اینها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانه باشد (17).»
6- خوشایند و مقبول مردم
امام جماعت، در انجام وظیفه خود باید نظر مثبت مردم را به همراه داشته باشد و پیشنماز افرادی باشد كه او را قبول دارند. عالم الهی فیض كاشانی مینویسد:
«امام جماعت نباید برگروهی كه او را دوست نمیدارند و مبغوض آنان است، امامت كند و اگر آنها درباره او اختلاف كنند، نظر اكثریت معتبر است و اگر اقلیت، اهل دین و صلاح باشند، تامین نظر آنان سزاوارتر است....
شایسته نیست كه امام جماعت به زور و اكراه پیشنماز مردم شود تا عدهای مجبور شوند از نماز جماعت دوری گزینند و نماز فرادا بخوانند و یا با عدم پذیرش قلبی، در نمازهای جماعت شركت كنند. او باید با رضایت و علاقه و خواسته خود مردم، امامت نماز را قبول كند واین به تقوا و مصلحت نزدیكتر است.
7- پرهیز از حسادت و دشمنی
نباید بین امام و ماموم اختلاف، دشمنی یا حسادت باشد. عارف نامدار مرحوم ملكی تبریزی مینویسد:
«اگر جماعتی بود كه تنها به صورت جملگی با یكدیگر اجتماع نموده بودند و دلهای آنان، مخالف با یكدیگر و بلكه عداوت و دشمنی در ایشان بود و هریك از آنها بدخواه دیگری و نسبت به نعمتهایی كه خداوند بر او ارزانی داشته، حسد ورزد - به خصوص اگر این معنا بین امام و ماموم باشد - گمان نمیكنم كه در چنین جماعتی، نور و صفایی باشد و این اجتماع نزد خداوند فضیلت و ارزشی داشته باشد؛ چراكه عمده در عبادت این است كه در دل اثر مثبتی بر جای گذاشته و قلب را نورانی كند. و عبادتی كه اثری در قلب از خود به جای نگذارد جز اندكی كه وجودش مساوی با عدم است، نتیجه نخواهد داد (18).»
یكی از حكمتهای «نماز جماعت»، اتحاد و نزدیكی قلوب مؤمنان به یكدیگر و رهایی از اختلاف، كینه و عداوت است. حضور واجتماع مردم در یك مكان مقدس و برای انجام دادن یك فرمان مقدس، باعث انس و محبت آنان به همدیگر و فزونی نیكی و احترام است. امام جماعت در این میان، بهترین شخصی است كه میتواند با عملكرد مناسب خود، موجب پدید آمدن فضای دوستی و محبت گردد و زمینه ساز خودسازی جمعی و پرورش اخلاقی همگانی باشد.
صاحب «المراقبات» نوشته است: «حكمت اصلی در تشریع نماز جماعت، اتحاد قلوب مؤمنان در امر خداست و برای این اتحاد، فواید بسیاری از قوت اسلام و مسلمین و غیر آن میباشد (19).»
8- علم و دانایی
پیشنماز، راهنما و شفیع مردم است و آنان باید دقت كنند كه چه كسی را شفیع خود قرار میدهند. یكی از فضیلتهای مهم او، داشتن علم و دانش و كسب معرفت وافر است. آیت الله ملكی تبریزی رحمه الله مینویسد:
«مواظب باش كه در نماز جماعت، قلبت با امام جماعت و دیگر مامومین صاف باشد، به خصوص نسبت به امام جماعت كه در روایات آمده او شفیع تو است و ببین چه كسی را شفیع خود میگردانی؛ لذا شهید - رحمه الله - در «شرح نفلیه»، در معنای عالمی كه در این روایت بدان اشاره شده... میگوید: «مراد از عالم در این جا كسی است كه عالم به خدا و به كتاب او و سنت پیامبر او و آنچه كه صحت نماز متوقف بر او است از مقدمات و دیگر امور و عالم به كیفیت تطهیر قلب و تزكیه نفس، با به كارگیری این علوم و عمل به آن باشد (20).»
پس شایسته است امام جماعت در حد توان خود، عالم به علوم و دانشهای الهی و دینی بوده و در تربیت و پرورش اخلاقی نفوس توانا باشد و در این زمینه مطالعه و تجربیاتی نیز كسب كرده باشد.
امام صادق علیه السلام میفرماید: «خواندن یك نماز پشت سر امام جماعت دانشمند، برابر است با هزار ركعت نماز (21).»
9- رعایت حال مردم
یكی دیگر از مسائلی كه امام جماعت باید به آن توجه كند، رعایت حال مردم - به خصوص افراد ضعیف و پیر - است.
علامه فیض كاشانی رحمه الله مینویسد:
«امام جماعت باید حال ضعیفترین مامومین خود را در نماز رعایت كند. پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام فرمود: «چون نماز [به جماعت] گزاردی، مانند ضعیفترین مامومین خود آن را به جا بیاور (22).»
همچنین امام جماعت نباید از جایگاه نماز خود برخیزد مگر آن گاه كه عقب ماندگان، نماز خود را تمام كرده باشند (23).»
البته این مساله فقط درباره افراد مسن یا مریض نیست، بلكه شامل حال جوانان و افرادی كه زیاد با نماز جماعت انس ندارند و در صورت طول دادن و یا اجرای برنامههای دیگر، ممكن است از مسجد و نماز گریزان شوند، نیز میشود. پس بر امامان جماعت است كه متوجه حال جوانان و نوجوانان باشند و با انواع شیوهها و روشهای اخلاقی و تبلیغی، آنان را به مسجد و نماز علاقمند كنند.
امیر مومنان حضرت علی علیه السلام در عهدنامه خود به مالك اشتر میفرماید:
«چون با مردمان نماز گزاری، چنان نماز كن كه نه آنان را برهانی و نه نماز را ضایع گردانی؛ چه میان مردم كسی بود كه بیمار ست یا حاجتی دارد و گرفتار است. من از رسول خدا صلی الله علیه و آله - آنگاه كه مرا به یمن فرستاد - پرسیدم: با مردم چگونه نماز گزارم؟ فرمود: در حد توانایی ناتوانان آنان نماز بگزار و بر مؤمنان رحمت آر (24).»
10- آزمایش و امتحان خود
«امام جماعت» پس از آشنایی با صفات و خصایص یاد شده، همواره باید خود را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد و میزان پایبندی و تعهد خود را بسنجد. مولا مهدی نراقی رحمه الله در این زمینه مینویسد:
«هر امام جماعتی باید خود را بیازماید. اگر این صفات پلید (عدم ترس از خدا، حسادت، توجه به دنیا و دیگران و...) در او نبود، امامت كند؛ وگرنه ترك نماید و خود را به هلاكت نیفكند. این از آنجا شناخته میشود كه شادی او به امامت دیگری از امثال و اقران، مانند شادی او به امامت خودش باشد، بلكه اگر قصد و خوشحالی او، تنها برپایی سنت و احیای رسوم شریعت است، باید شادی و اهتمام او به امامت دیگری، بیش از امامت خودش باشد؛ زیرا هم مقصود حاصل میشود و هم از فسادهای احتمالی، به لامت خواهد بود (25).»
آیت حق ملكی تبریزی نیز میفرماید:
«امام جماعت برای شناخت نیت خالص در «امامت نماز»، باید خود را بیازماید، مثلا خود و میل خود را به امامت ملاحظه كرده و بنگرد كه آیا به جهت دوستی مقام و عزت امامت به آن راغب است، یا به دلیل امر خدا و خشنودی او. اگر دید در صورتی كه مامومین او كم یا كسانی كه از امامت او اطلاع دارند كم میباشند، میل او هم به امامت كمتر است؛ یا ببیند رغبت او به امامت اعیان و اشراف و پادشاهان، بیش از رغبت او به امامت دیگران است، باید بداند قصدش یا خالص برای جاه و مقام است یا مخلوط با آن.
و اگر نفس و شیطانش میل او را آراسته و به او بگویند: میل تو به زیادی مامومین، به جهت زیادی ثواب و از جهت ترویج دین و بزرگداشت شعائر خداوند است؛ نباید با این وسوسه فریب بخورد؛ مگر زمانی كه صدق قصد خود را در به دست آوردن ثواب بیشتر بررسی كند (26).»
اهتمام عالمان و عارفان به نماز جماعت
* مرحوم آخوند خراسانی، صاحب «كفایة الاصول»، در ایام سال در دو نوبت صبح و مغرب، اقدام به برپایی نماز جماعت میكرد. در ماه مبارك رمضان در سه نوبت نماز را به جماعت میخواند. ایشان مقید به خواندن نوافل شبانه روزی نیز بود (27).
* مرحوم آیت الله سید حسن خوانساری رحمه الله، هرگز نماز شب و زیارت عاشورا و نماز جماعت را ترك نكرد و هرگاه به مسجد نمیرفت، در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت میخواند. وی بسیار با انصاف بود و با افراد مستمند مواسات میورزید و در اصلاح امور مسلمانها، اهتمام عجیبی داشت. حاكم خوانسار فرمان داد: مسجد جامعی مخصوص او بسازند كه همیشه نماز جمعه و جماعتش در آن مسجد برپا میشد (28).
* یكی از علما میگوید: در یكی از ماههای رمضان، از مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله خواهش كردیم كه در مسجد گوهرشاد نماز جماعت برپا كند و امامت آن را بپذیرد. ایشان اصرار و خواهش ما را قبول كرد و نماز ظهر و عصر را به جماعت برپا نمود. هر روز جمعیت نمازگزاران فزونی مییافت. هنوز به ده روز نرسیده بود كه مردم اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده زیاد شد. یك روز پس از اتمام نماز ظهر، آیت الله حاج شیخ عباس قمی به من گفت: «من امروز نمیتوانم نماز عصر بخوانم.» و از مسجد رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند.
چون خدمت ایشان رسیدم و از علت ترك نماز پرسیدم، گفتند: حقیقت این است كه در ركوع ركعت چهارم متوجه شدم كه صدای اقتدا كنندگان پشت سر من - كه میگفتند: «یا الله یاالله...» - از محلی دور به گوش میرسید. این صداها مرا متوجه كرد كه جمعیت زیادی برای نماز آمده اند و این، مرا شادمان كرد و خوشم آمد. بنابراین من برای امامت نماز جماعت، شایسته نیستم و اهلیت ندارم (29).»
* امام خمینی رحمه الله میفرمودند: در دوران رضاخان، من از یكی از ائمه جماعت سؤال كردم: اگر یك وقت رضاخان لباسها را ممنوع كند و اجازه پوشیدن لباس روحانی به شما ندهد، چه كار میكنید؟ او گفت: ما توی منزل مینشینیم و جایی نمیرویم.
گفتم: من اگر پیشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع میكرد، همان روز با لباس تغییر یافته، به مسجد میآمدم و به اجتماع میرفتم. نباید اجتماع را رها كرد و از مردم دور بود (30).
* یك روز ملاعبدالله تستری رحمه الله به منزل شیخ بهایی رحمه الله رفت. نزدیك ظهر شد، شیخ بهایی خواهش كرد كه نماز ظهر و عصر را به امامت ایشان بخوانند و به فیض ثواب جماعت نایل گردند. او قبول نمود و آماده برای نماز شد؛ ولی ناگهان دیدند ملاعبدالله حركت كرد و به منزل خود رفت. وقتی برخی از دوستان علت را پرسیدند، گفت: میخواستم به نماز بایستم، ولی در نفس چیزی احساس كردم از آن كه مانند شیخ بهائی به من اقتدا میكند. متوجه شدم كه خلوص نیت ندارم (31).
* در خاطرات مربوط به امام خمینی رحمه الله نوشته اند:
روزی كه سران كشورهای مسلمان برای قضیه صلح ایران و عراق به خدمتشان آمده بودند، وسط جلسه بود كه اذان ظهر گفته شد. امام رحمه الله بلند شدند و فرمودند: من میخواهم نماز بخوانم و چون مقید بودند به هنگام نماز خود را با عطر خوشبو كنند، در همان جلسه اشاره كردند كه عطر من را بیاورید، پس از عطر زدن، به نماز ایستادند و دیگران هم پشت سر ایشان نماز جماعت خواندند (32).
* در بیان حالات و عبادتهای علامه محقق، سید محمد تقی شوشتری رحمه الله آمده است ایشان نمازش را صبح و ظهر و مغرب در مسجد به جماعت میخواند. بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در محراب مسجد، قرآن و دعا میخواند و شبها پس از نماز، برای مردم مساله و احكام میگفت (33).
* در برخی از یادداشتهای آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله آمده است:
هنگامی كه در قم سكونت كردم، صبحها در حرم حضرت معصومه علیها السلام اقامه جماعت نمیشد. من تنها كسی بودم كه این سنت را در آن جا رواج دادم و از شصت سال پیش به این طرف، صبح زود و پیش از باز شدن درهای حرم مطهر و زودتر از دیگران میرفتم و منتظر میایستادم. این انتظار گاه یك ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدام درها را باز كنند، زمستان و تابستان نداشت.
در آغاز خود به تنهایی نماز میخواندم تا این كه پس از مدتی یك نفر به من اقتدا كرد. پس از آن كم كم دیگران اقتدا كردند و به این ترتیب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز كردم و تا امروز كه شصت سال از آن تاریخ میگذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته، ظهرها و شبها نیز اضافه شد و از آن پس، روزی سه بار در مسجد بالاسر حضرت معصومه و صحن شریف، نماز میخواندم (34).»
* حاج آقا حسین قمی رحمه الله، علاوه برسفرهای متعدد قبلی به مكه مكرمه و مدینه منوره، در سال 1338 هجری قمری نیز از مشهد به آن دیار مقدس سفر كرد. ایشان در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله، نماز جماعت با شكوهی برپا داشت كه به گفته ساكنان مدینه، در دوره اسلام از طرف شیعیان، چنین نمازی در این شهر برپا نشده بود (35).
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) المراقبات، ص 281.
2) الرسالة العلیة، ص 55.
3) تحف العقول عن آل الرسول، حسن بن علی بن شعبه حرانی، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، ص 265- 266.
4) امام در سنگر نماز، ص 150.
5) اسرار الصلاة، ملكی تبریزی رحمه الله، ص 492.
6) جامع السعادات، ج 3، ص 450.
7) حقایق، ج 2، ص 366.
8) عنكبوت/ 69.
9) المراقبات، ص 282.
10) المحجة البیضاء، ج 13، ص 112.
11) كیمیای سعادت، ج 1، ص 174.
12) جامع السعادات، ج 3، ص 451.
13) شرح رساله سیر و سلوك، ص 51.
14) المحجة البیضاء، ج 2، ص 12 و 13.
15) برداشتی از نماز، ص 162 و 163.
16) اسرار الصلاة، ص 396.
17) امام در سنگر نماز، ص 154.
18) اسرار الصلاة، ص 396.
19) همان، ص 491.
20) همان، ص 495.
21) محجة البیضاء، ج 1، ص 342.
22) تهذیب، ج 1، ص 217.
23) المحجة البیضاء، ج 2، ص 20 و 21.
24) نهج البلاغه، نامه 53.
25) جامع السعادات، ج 3، ص 450.
26) المراقبات، ص 383.
27) دیدار با ابرار (28)، ص 21.
28) سیمای فرزانگان، ص 169.
29) مقدمه فوائد الرضویه، ص ج؛ داستانها و حكایتهای نماز، ص 159.
30) امام در سنگر نماز، ص 55.
31) مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 113.
32) داستانها و حكایتهای نماز، ص 46.
33) بهترین پناهگاه، ص 91.
34) بر ستیغ نور، ص 71.
35) مجله آیین اسلام، ش 40، ص 4.
افزودن دیدگاه جدید