زن و مرد، دارای حقوق متعادل و نه متساوی
قبل از اینکه مریم(س) به دنیا بیاید، باید از مادر مریم هم سخنی به میان بیاید تا روشن بشود که از مادری بزرگ، چنین بانویی به دنیا آمد و از دامن چنین بانوی بزرگی، عیسی(ع) ظهور کرده است. مریم را همسر عِمران به دنیا آورد. آن بانو نذر کرده بود که اگر خدا به او فرزندی داد، آن فرزند را خدمتگزار خانه خدا قرار بدهد. او فکر می کرد که آن فرزند پسر است، امّا این فرزند دختر بود! ذات أقدس إله در قرآن کریم درباره آن مادر و این دختر سخنانی دارد. درباره آن مادر دارد که: رَبِّ إنّی نَذَرتُ لَکِ مَا فِی بَطنِی مُحَرَّراً. آنچه که در رَحم من هست، من در راه تو آزاد کردم. حریّت این بانو در آن است که خدمتگزار بیت خالق خود باشد. آنگاه خدا درباره چنین دختری سخنی دارد؛ فرمود: سه کار را ذات أقدس إله درباره مریم کرد؛ اوّل اینکه خود مریم را قبول کرد: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنْ. وَ اَنبَتَها نَباتًا حَسَنا. وَ کَفَّلَها زَکَریّا.
پذیرش گوهر هستی انسان توسط خداوند
یک وقت کار انسان را خدا قبول می کند، یک وقت گوهر هستی انسان را خدا قبول می کند. در مکتب دین بین کسی که عمل صالح می کند و بین کسی که صالح است، فرق عمیقی است. یعنی بسیار فرق است بین کسانی که عَمِلُوا صَالحاً و بین کسانی که جزء صالحین هستند. لذا در قرآن کریم بعضی از انبیاء بزرگ چنین وعده یافتند که در آخرت جزء صالحین به حساب بیایند. فرمود: وَ إنَّهُ فِی الآخِرَهِ لَمِنَ الصّالِحینْ. صالح یعنی آن انسانی که گوهر ذاتش وارسته است. اَلَّذِینَ عَمِلُوا صالِحاً، یعنی کسانی که کار خیر می کنند. ممکن است کسی کار خیر بکند، ولی این کار خیر برای او حال باشد، نه ملکه. یا اگر ملکه شد، به منزله فصل مقوّم نباشد.
چون کار انسان نسبت به انسان سه حالت دارد؛ یک وقت حال است، یعنی گاهی ممکن است تحوّل بپذیرد، انسان کار دیگر بکند. گاهی خوب، گاهی بَد و مانند آن. اینگونه از اوصاف را می گویند: «حال». گاهی ممکن است یک کار خوبی برای انسان ملکه بشود، دیر زوال باشد و مدّت ها بماند، ولی امکان زوال داشته باشد. گاهی ممکن است کار خیر آن چنان با جان انسان عَجین بشود که به منزله وصف وجودی انسان بشود، نه ماهُوی! مقوّم هستی انسان باشد، نه مفهومی و ماهُوی. در چنین مواردی، انسان می شود جزء صالحین و اگر صالح شد، گوهر ذاتش مقبول است.
مریم(س) به این بارگاه راه یافته است که خدا درباره او فرمود: فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَن، این یک. کار دوم اینکه وقتی گوهر ذاتش را پذیرفت و شخصاً عهده دار پرورش چنین گُلی شد: وَ اَنبَتَها نَباتًا حَسَنا. خداوند درباره انسان ها چنین فرمود که جامعه بشری به منزله بوستان است: وَ اللهُ اَنبَتَکُمْ مِنَ الأرضِ نَباتاً. در این بوستان علف هرز هم هست، گیاهان ثمربخش هم هست. درختان بی ثمر هست، درختان مُثمر هم هست، شجره طُوبی هم هست. ولی درباره خصوص مریم(س) فرمود: وَ اَنبَتَها نَباتاً حَسَناً. این زیبایی رویش را خدا شخصاً درباره مریم به عهده گرفته است. باغبان این گل و این شجره طُوبی شخص ذات أقدس إله است!
کار سوّم آن است که: گرچه باغبان و روینده اوّلی و رویاننده اوّلی خداست، امّا سرپرستی و خلافت در این سرپرستی را به زکریا داد: وَ کَفَّلَها زَکریّا. یعنی جَعَلَاللهُ سُبحانَهُ وَ تَعالی زَکریّا کَفیلاً لِلْمَریَم. خداوند زکریا را کفیل مریم و سرپرست مریم قرار داد.
حقوق متعادل و نه متساوی زن و مرد
مطلب دیگر آن است که: اگر روزی در سراسر عالم به نام این بانوست، بسیار بجاست! و اگر روزی در سراسر عالم به نام زن مطرح بشود، بجاست؛ امّا باید بدانند زن و مرد حقوق متعادل دارند، نه حقوق متساوی! زن و مرد در برابر قانون مساوی اند؛ این حقّ است. قانون زن و مرد، روی تعادل تدوین و تنظیم شده است؛ این حقّ است. امّا زن و مرد حقّ مساوی، قانون مساوی، وظیفه مساوی داشته باشند، اینچنین نیست.
اگر آن قانون و آن وظیفه مسائل علوم باشد، معارف باشد، افکار باشد، اندیشه باشد، ملکات فاضله باشد، اخلاق منیع و برجسته باشد، زن و مرد مساوی اند. امّا اعمال باشد، مسائل فقهی باشد، رفتار و گفتار و کردار باشد، اینچنین نیست. چون بخش مهمی از این رفتار و گفتار و کردار و مانند آن به تن بر می گردد. یعنی این روح باید با ابزار کار بکند.
ابزاری که مرد در اختیار دارد با ابزاری که زن در اختیار دارد یکسان نیست. کار های سنگین جبهه و مانند آن به عهده مرد است. کار هایی که خشونت در آن لازم است، منتها خشونت مقدّس، نه خشونت و بی رحمی، آن مال مرد است. کار هایی که عاطفه و ظریف کاری و نازک کاری و رقّت در آن معتبر است، این مال زن است. ابزار چون مختلف است، نمی شود کارها یکسان باشند. آنجا که جای ابزار نیست؛ یعنی اعتقاد، اندیشه، اخلاق، فرقی بین زن و مرد نیست. چون روح نه مذکّر است، نه مؤنث، اما آنجا که جای ابزار است، یعنی تن دخیل است و انسان باید کار کند، قهراً بین زن و مرد فرق است.
مسأله ارث و مانند آن که قدرت اقتصاد و مسائل مالی را به همراه دارد؛ چون زن آن توان را ندارد که همتای مرد کار و کوشش کند، در مسائل اقتصادی از یک جهتی فرق دارند، از جهت دیگر تساوی دارند. اگر خداوند در مسأله ارث و مانند آن مقداری سهم زن را کم کرد، در بعضی از بخش های دیگر آن سهم را ترمیم کرده است. در بعضی از موارد است که ارث زن و مرد یکسان است، مثل بعضی از اقسام کَلاله.
عدم تفاوت زن و مرد در جان انسانی
پس زن و مرد از نظر بدن اختلاف دارند، نه از نظر جان و جان انسانی در اثر خلافت خدا ارزش می یابد و در آن محور خلافت بین زن و مرد فرقی نیست. نمونه هایی در مکتب های الهی هست که یکی از آن ها مریم(س) است، ولی همان طوری که قرآن مُهیمن بر همه کتاب هاست،کسی که به حقیقت قرآن رسیده و واقعیّت قرآن را درک کرده است، او هم بر انبیاء و اولیای گذشته هیمنه دارد و آن وجود مبارک «فاطمه زهرا»(س) است که این بانو چون به حقیقت قرآن رسیده است و همتای قرآن است، مریم(س)، همتای انجیل است و قرآن مُهیمن بر انجیل است، پس وجود مبارک فاطمه(س) مُهیمن بر مریم و بر همه زنان عالم است. انتظار می رود که جامعه بشریّت روزی به جایی برسد که سراسر عالم یک روز به نام این بانو، یعنی سیّده نساء عالمیان، وجود مبارک فاطمه زهرا(س) آن روز را گرامی بدارند.
سخنان حضرت آیتالله جوادی آملی به مناسبت روز زن.
منبع: رسا
افزودن دیدگاه جدید